زندگی مجردی
بعضی همانطور که عیسی و پولس تعلیم دادند دعوت خاصی از طرف خدا برای زندگی مجرّدی دارند. این کار وقف صادقانهی زندگی بود چون پیش از آن هیچ الاهیات مربوط به مسایل جنسی که واقعا مجوزی برای زندگی مجرّدی باشد وجود نداشت.۱۱
عیسی اعلام کرد که بعضی «برای ملکوت آسمان» زندگی مجرّدی را اختیار میکنند (متی ۱۹: ۱۲).۱۲ پولس اصل کار خود را با اشاره به افراد مجّرد بر این میگذارد که این افراد میتوانند انرژی خود را به نحوی صرف کار خدا کنند که افراد متاهل نمیتوانند (اول قرنتیان ۷: ۳۲- ۳۵).
عدهای از پولس خرده گرفتند که از افراد خواسته است تا زندگی مجرّدی را در انتخاب کنند اما حقیقت این است که کلام او با حکمت در هم آمیخته است. او مخالف ازدواج نبود- در اصل بزرگترین خدمت او به الاهیات مسایل جنسی مسیحیت روشی است که او اتحاد جنسی ازدواج را با اتحاد با مسیح و کلیسایش مقایسه میکند. اما پولس تاکید کرد که ما بهای این کار را نیز در نظر بگیریم. ببینید، هیچ کس بهتر است بدون درک زمان و انرژی زیاد مورد نیاز برای پیشبرد روابط زناشویی وارد پیمان زناشویی نشود. « آرزوی من این است که شما از هر نوع نگرانی به دور باشید. مرد مجرد به امور الهی علاقمند است و می خواهد خداوند را خوشنود سازد اما مرد متأهل به امور دنیوی علاقمند است و می خواهد همسر خود را خوشنود سازد و به این سبب او به دو جهت کشیده میشود. همانطور یک زن مجرد یا یک دوشیزه به امور الهی علاقه دارد و مایل است در جسم و روح مقدس باشد، اما زن شوهردار به چیزهای دنیوی دلبستگی دارد یعنی می خواهد شوهر خودرا خوشنود نماید. » (اول قرنتیان ۷: ۳۲- ۳۴).
بنابراین، در مشارکت مسیحی باید جایی را هم برای «مجرّد پیشهگان» یا به اصطلاح اشخاصی که زندگی مجرّدی را انتخاب کردند باز نگه داریم تا انرژی خود را به طور مشخص روی خدمت ملکوت خدا صرف کنند. خود عیسی و پولس نیز نمونه این کار بودند. مجرد پیشگی روش زندگی برتر یا پایینتر نیست بلکه فقط دعوتی متفاوت است.
من در کتاب «آزادی نهفته در سادگی» نوشتم: «وقتی زندگی مجردی را به عنوان گزینهای مسیحی اعلام نمیکنیم، به نوعی به مردم خیانت میکنیم. ازدواج برای همه نیست و ما باید این را اعلام کنیم.»۱۳ کسانی که دعوت زندگی مجردی را دارند باید با آغوش باز به زندگی و خدمت در کلیسا پذیرفته شوند. این افراد نصف آدم یا اشخاص بیچارهای که نمیتوانند برای خودشان زوجی انتخاب کنند نیستند. این افراد به انتخاب خودشان زندگی مجردی را به خاطر مسیح و در پاسخ به دعوت خدا انتخاب کردند. هاینی آرنولد میگوید: «برای هر کس این امکان وجود دارد که عمیقترین اتحاد بین قلب و روح را بدون ازدواج پیدا کند.»۱۴
چند کلمه هم میخواهم برای کسانی صحبت کنم که مجردند ولی هیچ دعوتی برای زندگی مجردی ندارند. شاید مطلقه هستند یا طلاق گرفتند یا امکان ازدواج برایشان مقدور نیست اما دوست دارند ازدواج کنند. مشارکت مسیحی باید نسبت به این افرادی که به کناری رانده شدند و از قافلهی دنیای زندگی مشترک عقب ماندند توجه خاصی نشان دهد.
در بسیاری از موارد، وضعیت آنها به خاطر شرایطی که کاملا از دست آنها خارج بوده به وجود آمده است. برای مثال، ما به مردم میگوییم که «فقط در خداوند ازدواج کنند» اما به خاطر مکانیزم بشارتی و تعلیم و پرورش مسیحی، تعداد زنان از مردان در کلیسا بیشتر است. پس زنان باید چکار کنند؟
یا مسالهی کسانی که متارکه یا طلاق گرفتند را درکلیساهای ما در نظر بگیرید. در بسیاری از موارد ما مطمئن نیستیم که آنها را بپذیریم یا طرد کنیم. آنها هم تردید ما را میبینند و به نوعی این از طرد مستقیم هم بدتر است.
برای مجردینی که تمایلی به زندگی مجردی ندارند که هم چند کلامی از اطمینان و امید دارم. قلبتان را سخت نکنید. خدا علی رغم همهی درماندگی شما در زندگیتان همچنان بر همه چیز غالب است. او میتواند «عجیبترین عجایب و معجزهی معجزات» را به قول آواز موتل کامزویل در «ویلونزن روی بام» محقق کند. به او اعتماد کنید، هر کاری از دستتان برمیآید انجام دهید و با امید زندگی کنید. و حتی اگر ازدواج هم اتفاق نیفتد، میتوانید اطمینان داشته باشید که فیض او برای این کار هم کافی است.
در هنگام نگارش این بخش من کاملا آگاه بودم که برای من که از محفل گرم ازدواج رضایتبخشی میآیم خیلی ساده است که دربارهی شرایط پاکی جنسی اظهار فضل کنم. بیتعارف بگویم، تختخواب خالی در شب و نگرانی بالا رفتن تمایل جنسی در طول روز مسالهی من نیست. اما شرایط زندگی ما هر چه که باشد، میتوانیم به نیکویی خدا اعتماد کنیم و یاد بگیریم که در قوت او زندگی کنیم.۱۵