در مورد واقعی بودن داستان رابین هود به سختی میتوان نظر داد، اما ریدلی اسکات ابعاد وسیعتری هم به داستان داده و برای رابین نقشی بزرگتر از یک راهزن جنگل شروود در نظر گرفته است. در این فیلم، رابین هود (راسل کرو) یکی از کماندارن لشگر ریچارد شیردل، پادشاه انگلستان در زمان جنگهای صلیبی، معرفی میشود که در فرانسه مستقر بود. او بعد از مرگ ریچارد به ناتیگهام (یکی از شهرهای انگلستان) برمیگردد، اما اوضاع شهر خوب نیست. جنگهای صلیبی خزانه کشور را خالی کرده و “جان”، برادر ریچارد، که جانشین او شده، مالیاتهای سنگینی وضع کرده تا خزانه دولت را دوباره پر کند. جمعآوری مالیات از اهالی ناتینگهام به عهده داروغۀ این شهر (متیو مکفیدن) است، که مردم را به نام پادشاه تحت فشار قرار داده است.
برای دفاع از مردم، رابین هود خیلی زود خود را نه فقط در برابر داروغه، بلکه در مقام یک آزادیخواه مبارز هم میبیند. او در قسمتی از فیلم گلایه میکند که “قوانین این کشور مردم را بردۀ شاه کرده است، شاهی که در مقابل هیچ چیزی به آنها نمیدهد”.
در هر دورانی، داستان رابین هود یک مشابهت تاریخی پیدا میکند. به نظر میآید زمان اکران این فیلم هم مناسبتی با اوضاع امروزی ما پیدا کند. ما در دورانی زندگی میکنیم که خزانههای مملکت تا حد زیادی خالی شده و مالیات و فشارهای اقتصادی پر کردن مجدد این خزانهها را دنبال میکند. اما بیش از فشارهای اقتصادی و مالیاتی، آنچه با اوضاع امروزی ما مناسبت دارد، این است که ثروتمندان و قدرتمندان همچنان از زندگی مرفهی برخوردارند. این در حالی است که مردم عادی به خاطر عدم کفایت همین اغنیا و قدرتمندان و مدیریت نادرست آنها دچار فقر شدهاند. داروغه ناتینگهام نماد کسانی است که کاخ خود را بر خرابههای خانۀ زحمتکشان میسازد. امروزه در دنیای غرب سیاستمداران و بانکداران نقش داروغه را ایفا میکنند. زمانی که مردم زیادی از کار بیکار شدند، آنها پاداشهای نجومی دریافت میکردند. در چنین شرایطی گاه آرزو میکنیم، کاش قهرمانی مثل رابین هود ظهور میکرد تا پاداشهای آنها را میدزدید و بین کسانی که شغلشان را از دست دادهاند تقسیم میکرد. اما شاید یک راه حل کم هیجانتر، ولی عملیتر، مقرر کردن یک نوع “مالیات رابینهودی” بر پاداشهای بانکداران باشد.
ایدۀ رابینهود به عنوان شخصیتی که از ثروتمندان میدزدید تا به فقیرا بدهد، ایدۀ تقریباً جدیدی است. اما از همان روایتهای اولیه داستان هم او یک ساختارشکن و مخالف زمامداران فاسد معرفی میشد. با توجه به اینکه وقوع داستان در دوران قرون وسطی است، چنین ویژگیهایی رابین را هم در برابر داروغه و هم در برابر کلیسا قرار میدهد. “پدر تاک” (مارک ادی) هم که به جمع یاغیان میپیوند، در واقع با موضع ارباب کلیسا مخالف است.
مشکلی که در رابطه با رابین هود وجود دارد طریقی است که او برای رسیدن به هدف خود انتخاب میکند. او قهرمانی به شدت خشونتگراست، خصوصاً از دریچۀ نگاه ریدلی اسکات. در برداشت اسکات از داستان، حتی “دوشیزه مری آن” (کیت بلانشت) هم دست به اسلحه میشود.
در برداشتهای قبلی از این داستان، رابین آنارشیستی بود که به روش خودش و برای منافع شخصی مبارزه میکرد. اما در این فیلم او دغدغههای شخصی را کنار گذاشته و مهارتهای جنگیش را بر علیه حکومتی ستمکار بکار میگیرد. جذابیت و محبوبیت زیاد داستان رابین هود در جوامعی است که اعتماد مردم به زمامداران امور از دست رفته، قوانینی سخت آزادیهای طبیعیشان را سلب کرده، و نهاد دین هم مقبولیت خود را از دست داده باشد. پس جای تعجبی نیست که ما باز هم به سراغ داستان این قهرمان مبارزه با ناعدالتی میرویم.
ارزشهای رابین تا حدود زیادی با کتابمقدس مطابقت پیدا میکنند (امثال سلیمان ۱۴: ۳۱)*. او الگوی الهام بخش است از فردی عادی که باعث شرمساری قدرتمندان متکبر میشود؛ کسی که در برابر ناعدالتی میایستد، حتی اگر به بهای گزافی تمام شود.
-
«آن که بر بینوا ظلم کند، بر آفرینندۀ او اهانت میورزد، اما هر که بر نیازمند شفقت کند، او را حرمت میدارد.» – امثال ۱۴: ۳۱
منبع: ماهنمامه idea
ترجمه و اقتباسی از “دزدی از ثروتمندان” نوشته تونی واتکینز