یکی از فیلمهای مورد علاقه من همین فیلم «قضیه، شکل اول، شکل دوم» ساخته آقای کیارستمی است که در سال اول پس از انقلاب ۵۷ ساخته شده است. او در این فیلم از حضور شخصیتهای سیاسی و فرهنگی زیادی بهره برده است.
فیلمی با این سبک برای مخاطبین خاصی ساخته میشود و نمیتوان انتظار استقبالی گسترده از آن در سینماها داشت. موضوع این فیلم مسئلهای است که اغلب انسانها، در مقاطعی از زندگی خود بالاخره خود با آن گریبانگیر خواهد شد.
والدین دانشآموزانی که در این فیلم نقش ایفا میکنند، به خوبی نمایانگر اقشار مختلفی از مردم هستند که با یک تصمیم پیچیدۀ اخلاقی روبرو شدهاند. هر کدام از ما به فراخور موقعیت اجتماعی خود، با مسائل مشابه و یا حتی حساستری روبرو خواهیم شد. بنابراین آگاهی، آمادگی و تمرین، خصوصاً برای کسانی که نقش تأثیرگذاری در اجتماع خود دارند، مفید و ضروری خواهد بود.
در میان کسانی که آقای کیارستمی نظر آنها را در مورد مسئلۀ اخلاقی فیلم جویا شده است، کسانی دیده میشوند که خود در موقعیتهای حساس اجتماعی قرار گرفتند و رفتار اخلاقیای که از آنها بروز کرد ریشه در ارزشها و هنجارهای ایشان داشته است.
رفتار اخلاقی (ethics) که از ما سر میزند نشان دهنده (۱) باورها، ارزشها و (۲) هنجارهای اخلاقی است که خود را وابسته به آن میدانیم و از این جهت قابل تأملاند. یعنی تصمیمگیریهای اخلاقی که در وضعیتهای مختلف زندگی صورت عمل به خود میپوشند، پرده از ارزشهایی برمیدارند که اولویتهای اخلاقی ما را شکل میدهند. ارزشها و هنجارها یا اصول اخلاقی را به شکل جدایی ناپذیری به هم مربوط دانستهاند.
ارزشها (values) را در دوران کودکی از والدین و اجتماع پیرامون خود میآموزیم. مثل اینکه چه چیزی خوب و شایسته است، و چه چیزی بد و ناشایست.
هنجارها یا اصول اخلاقی (morals) هم آن دسته از باورهای ذهنی ما هستند که توسط نظامهای ارزشی شکل گرفته و توسعه مییابند. این نظامهای ارزشی به ما میقبولانند که در هر موقعیتی “باید” چگونه رفتاری داشته باشیم.
اما رفتار اخلاقی آن دسته اعمالی است که “در واقع” از ما سر میزنند. آنچه که به عنوان رفتار اخلاقی، خصوصاً در موقعیتهای سخت و پیچیده، از ما سر میزند بهترین معیار تشخیص ارزشهای ماست. بنابراین ممکن است شخصی خود را به یک سری اصول اخلاقی معتقد بداند، ولی در مقام عمل یا رفتار اخلاقی چیزی خلاف اعتقاد او بروز کند.
حال اگر برخی ارزشهای شما هم با هم تعارض یا تقابل پیدا کردند چه میکنید؟ اگر مجبور باشید بین دو ارزش یکی را برگزینید، کدام برای شما اولویت مییابد؟
دکتر راشورث کیدر در کتاب خود “چگونه انسانهای خوب دست به گزینشهای سخت میزنند“[۱]، به چهار پارادایم یا الگو در تصمیمگیریهای اخلاقی اشاره میکند:
- عدالت در برابر رحمت
- کوتاه مدت، در برابر درازمدت
- فردی در برابر جمعی
- حقیقت در برابر وفاداری
– در الگوی «عدالت – رحمت» برابری، مساوات و بیطرفی در رعایت قانون در تعارض و تقابل شفقت، دلسوزی و محبت قرار میگیرند. این هر دو ارزشهایی والا هستند. اما اگر موقعیت انتخاب بین این دو را ایجاب کند، کدام را ارجحیت میبخشید؟
– الگوی «کوتاه مدت – دراز مدت»، به مشکلاتی توجه میکند که گاه در تضاد بین نیازهای آنی با اهداف آتی پیش میآیند. در یکی خیر یا منفعت کوتاه مدت اولویت مییابد و در دیگری عاقبتاندیشی دراز مدت. به عنوان نمونه در فیلم کیارستمی برخی مصاحیهشوندگان رشد فضیلتهای اخلاقی مثل تعهد، همبستگی و وفاداری به دوستان را در روابط درازمدت دانش آموز با اجتماع پیرامونش (آتی) بر محرومیت چند روزه از تحصیل (آنی) ارجح دانستند.
– در الگوی «فردی – جمعی» نیز خیر یا منفعت فرد/گروه کوچکی در تقابل با خیر یا منفعت جمعی بزرگتر قرار میگیرد. این الگو موضوع اخلاقی خیلی از داستانها و فیلمها قرار گرفته است که در آن فرد
– اما در الگوی «حقیقت – وفاداری»، ارزشهایی مثل صداقت و راستگویی با ارزشهایی چون تعهد، مسئولیت شناسی، و وفای به عهد در تقابل قرار میگیرند. فیلم کیارستمی عرصه ظهور این تقابل است.
نتیجهگیری کلی کتاب این است که آنچه اینگونه انتخابها را پیچیده میکند، تشخیص بین «درست و غلط» نیست ( که مربوط به عرصۀ هنجارهای اخلاقی است) بلکه بین دو امر درست (در عرصه ارزشها) است که در مقابل هم قرار گرفتهاند و هیچ کدام را نمیتوان به طرز رضایت بخشی عملی کرد. گاهی دامنۀ تعارض ارزشها، چند الگو را به طور همزمان در بر میگیرد. آنچه که راهگشای ما در تصمیمگیریهای پیچیدۀ اخلاقی است، تشخیص این نکته است که در آن موقعیت خاص پایبندی به کدام ارزش «درستتر» است. چنین تشخیصی نیازمند اصول بیشتری است و دکتر کیدر به نوبۀ خود سه اصل را پیشنهاد میکند:
۱- آنچه که بیشتری سود را برای بیشترین تعداد افراد به ارمغان میآورد انجام بده. (نتیجه محور)
۲- از اصولی پیروی کن که انتظار داری دیگران هم همان را پیروی کنند (اصل محور)
۳- «آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید»[۲] (توجه محور)
البته ممکن است با وجود این اصول پیشنهادی، انتخاب اخلاقی همچنان سخت و پیچیده بماند. نویسنده هم ادعای ارائه یک راه حل قاطع برای همه وضعیتهای پیچیده را ندارد. اما معتقد است که چالاکی اخلاقی و چالاکی فیزیکی شباهت زیادی دارند و برای هر دو آمادگی و تمرین لازم است. شاید برای کسانی که در مقام رهبری گروه، کلیسا، یا جامعهای قرار میگیرند، هم ضرورت و هم حساسیت چنین تمریناتی بیش از دیگران باشد.
دکتر ارشورث کیدر نویسنده، مدرس و سخنران در زمینه اخلاقیات و بنیانگذار موسسۀ Global Ethics هستند. کتاب ایشان علیرغم سبک روان نگارش، حاوی مطالبی آموزنده و پر مغز است. این کتاب در وبسایت موسسۀ ایشان قابل دانلود است.۱٫ Kidder, M. Rushworth, How Good People Make Tough Choices, New York, NY: Fireside, 1995.
۲٫ (انجیل متی ۷: ۱۲)