فصل ششم، از کتاب «مسیحیت و کلیساهای آن»، به قلم آرمان رشدی، دیماه ۱۳۸۸- ژانویه ۲۰۱۰
عقاید کلیسای باپتیست
کلیسای باپتیست با اینکه یکی از قویترین فرقههای مذهب پروتستان در جهان میباشد، اما نکته حیرتانگیز این است که هیچ پژوهشگری بهدرستی نمیداند اساس و منشأ این فرقه کجا است و بنیانگذار آن کیست!
در میان فرقهها و شاخههای اصلی مذهب پروتستان (یعنی کلیساهای لوتری، انگلیکن، پرزبیتری، و متودیست)، وجه مشخصه اصلی کلیسای باپتیست این بوده که تعمید نوزادان یا خردسالان نزد آنها مطلقاً مورد پذیرش نیست و شخص باید بههنگام رسیدن به بلوغ فکری و نیل به ایمانی شخصی به مسیح، غسل تعمید بگیرد. به همین دلیل است که ایشان را “باپتیست” یعنی تعمیدیون نامیدند. کلیساهای باپتیست به روش غوطهور شدن تعمید میدهند. اما باید توجه داشت که سن خاصی برای این بلوغ فکری وجود ندارد؛ لذا شخص میتواند در سنین نوجوانی نیز تعمید بگیرد، بدون اینکه به سن قانونی رسیده باشد. این اعتقاد کلیسای باپتیست در مورد تعمید بزرگسالان بعدها از سوی کلیساهای پنطیکاستی و بسیاری از کلیساهای آزاد مورد پذیرش واقع شد.
نهضت باپتیست در اوایل قرن هفدهم در انگلستان به شکوفایی خود رسید. در آغاز، گروههای مختلف وابسته به این نهضت، پیرو نظریه آرمینیوس هلندی بودند که نگرش کالون را در خصوص پیشگزیدگی دوگانه برای نجات و محکومیت را رد میکرد و بر آزادی اراده انسان در انتخاب نجات یا هلاکت پای میورزید. اما بعداً همه گروههای باپتیست دیدگاههای کالونی را پذیرفتند.
روش اداره کلیسا
از همان آغاز، تأکید باپتیستها بر جدایی کامل جماعت ایمانداران از دولت بود. این امر در نقطه مقابل نظرات کلیسای انگلیکن قرار داشت که کلیسای دولتی انگلستان بود. باپتیستها معتقد به کلیساهای محلی و منفرد بودند. ایشان بر این باور بودند که هر کلیسای محلی متشکل از ایماندارانی است که در تفسیر کتابمقدس و اداره امور داخلی مستقل و آزاد است. هر جماعت محلی آزاد است تا شبان خود را انتخاب کند. این روش هنوز نیز در کلیساهای باپتیست مورد اجرا است.
تصمیمگیریها در کلیسای باپتیست تحت اختیار اعضای کلیسای محلی است. هیچ کلیسای محلی بر کلیسای محلی دیگر برتری و اقتدار ندارد. لذا تصمیمات در جلسه اعضا اتخاذ میگردد. اما کلیساهای محلی باپتیست در هر کشوری “اتحادیه” یا “انجمنهایی” برای تقویت یکدیگر تشکیل میدهند. در ایالات متحده، اتحادیههای مختلف باپتیست وجود دارد که بزرگترین آنها “ساؤدِرْن باپتیست کانـْوِنـْشن” (Southern Baptist Convention) میباشد. طبق آمار، در سال ۱۹۹۷، در ایالات متحده، بیش از ۳۳ میلیون مسیحی باپتیست وجود داشته است.
“کلیسا” از دیدگاه باپتیستها، یا به کلیساهای محلی اشاره دارد، یا به کلیسای جهانی که متشکل از تمامی قوم خدا است. اتحادیهها یا انجمنهای ملی باپتیست دانشگاههای متعددی برای تربیت خادم تأسیس کردهاند.
با آگاهی از عقاید کلیسای باپتیست و روش اداره کلیسا و کلاً دیدگاه این فرقه در مورد کلیسا، خوانندگان گرامی میتوانند به تأثیر شگرفی که این نهضت بر اعتقادات کلیساهای آزاد امروزی گذاشته است پی ببرند.
ریشههای تاریخی کلیسای باپتیست
همانطور که اشاره شد، پژوهشگران نمیتوانند به دقت بر ریشههای تاریخی کلیسای باپتیست انگشت بگذارند. بهعبارت دیگر، مشخص نیست که این شاخه از مذهب پروتستان دقیقاً از کجا آغاز شد و بنیانگذار آن چه کس یا چه کسانی بودند، حال آنکه سایر شاخههای مذهب پروتستان، ریشههای تاریخی مشخصی دارند.
با اینحال، میتوان ردپاهایی در تاریخ یافت که به روشن شدن موضوع کمی کمک میکند. همزمان با آغاز نهضت لوتر و نواخته شدن اولین نواهای جدایی از کلیسای روم در اوائل قرن شانزدهم، عدهای در سوئیس و در آلمان ظاهر شدند که اعتقاداتی بسیار رادیکالتر از لوتر و کالون داشتند. از آنجا که این عده بر این عقیده پای میورزیدند که تعمیدی که مسیحیان در نوزادی گرفتهاند درست نیست و باید در بزرگسالی مجدداً تعمید بگیرند، ایشان را “آناباپتیست” نامیدند، یعنی کسانی که با تعمید مخالفاند، البته با تعمید نوزادان و خردسالان. این گروه تفسیری بسیار تحتاللفظی از کتابمقدس ارائه می دادند که منجر میشد به اینکه معتقد باشند که بازگشت مسیح در روزگار خود آنها روی خواهد داد. ایشان حتی شهری را در آلمان تعیین کردند و میگفتند که آن شهر، همان اورشلیم آسمانی خواهد بود و مسیح از آنجا بر جهان فرمان خواهد راند. آناباپتیستها خودشان به گروههای مختلفی تقسیم میشدند و گروه واحدی را تشکیل نمیدادند. ایشان در همان قرن شانزدهم، هم از سوی کلیسای کاتولیک مورد آزار قرار گرفتند و هم از سوی پروتستانها. در اواخر قرن ۱۶ و اوائل قرن ۱۷، عده کوچکی از ایشان هنوز در هلند باقی بودند.
در همین اوضاع و احوال، کلیسای انگلیکن در انگلستان استقرار یافت. اما از همان آغاز پیدایی کلیسای انگلیکن در انگلستان، عدهای از مذهبیون انگلیسی علم مخالفت با آن را بر داشتند و میگفتند که کلیسا باید از دولت جدا باشد و افراد تشویق شوند که طی تجربهای روحانی، با خدا ملاقات داشته باشند. این گروههای ناراضی را “جداییخواه” نامیدند. ایشان از سوی دولت انگلستان مورد آزار قرار گرفتند. عدهای از آنان بهدنبال این آزارها، حدوداً در سال ۱۶۰۷ به آمستردام (هلند) گریختند. ایشان در هلند با باقیمانده آناباپتیستها آشنا شدند. رهبر این گروه به نام جان اسمیت احتمالاً در سال ۱۶۰۹ خود را غسل تعمید داد، و بعد رهبر دیگری را بهنام تامس هِلـْویس و عدهای دیگر را نیز تعمید داد. تامس هلویس در سال ۱۶۱۲ به انگلستان باز گشت و نخستین کلیسای “باپتیست” را در انگلستان پایه گذارد. ایشان در آغاز به روش “ریختن آب” تعمید میدادند و نیز پیرو عقاید آرمینیوس بودند. اما پس از مدتی در حدود سال ۱۶۳۳، گروه نیرومندتر این شاخه، عقاید کالون را پذیرفتند و به روش غوطهور شدن تعمید میدادند. پیروان همین گروه بودند که به آمریکا مهاجرت کردند و کلیسای باپتیست را در آمریکا بنیان گذاشتند. و به این ترتیب، نهضت باپتیست در سایر نقاط جهان اشاعه یافت.
بقیه فصلهای کتاب «مسیحیت و کلیساهای آن»