جناب اسقف حسن دهقانی تفتی شخصیتی نمونه وصاحب آثاری ارزشمند در حوزۀ فرهنگ مسیحی ایرانی است. تألیفات، اشعار و سرودهای به جا مانده از او حکایت از توجه ویژه ایشان به فرهنگ و ادب ایران زمین و تلاش هوشمندانهاش برای بومی ساختن ایمان مسیحی در این زمینه دارد. نام ایشان به حق در میان رهبران برجسته کلیسای ایران باقی خواهد ماند و مجاهدت و ایثاری که در راه آبیاری ایمان، فرهنگ و اندیشه مسیحی از خود نشان دادند فراموش نخواهد شد. مناسب دیدیم در افتتاح وبسایت کانون یاد ایشان را گرامی داریم. با تشکر از جناب کشیش لی فرانسیس-دهقانی که اجازه ترجمه و انتشار متن زیر را به این منظور به ما دادند. همینطور متشکریم از خانم دکتر مژده شیروانیان که ترجمه این متن را با وجود مشغلۀ زیاد پذیرفتند.
در مراسم بهخاکسپاری
جناب اسقف حسن دهقانی تفتی
مترجم: مژده شیروانیان
اسقف حسن دهقانی تفتی:
چهاردهم ماه مه ۱۹۲۰ میلادی زاده شد و در ۲۲ آوریل ۲۰۰۸ چشم از جهان فروبست. زادگاهش دهستان تفت در نزدیکی یزد بود و آرامگاهش کلیسای اسقفنشین وینچستر. در سالهای ۱۹۶۱ الی ۱۹۹۰ عهدهدار اسقفیت دایره اسقفی ایران بود و از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۶ بهطور همزمان سراسقفی کلیسای اسقفی در اورشلیم و خاورمیانه را نیز بر عهده داشت. وی استعدادهای سرشار خویش را در محور ایمان خویش متمرکز ساخت و ایمان مسیحی را به فرهنگ و زبان فارسی و میراثهای اسلامی پیوند داد. بر سر این سوداگری بود که یگانه پسر خود بهرام را در سال ۱۹۸۰ از دست داد. وی پرداخت این بها را دعوتی دید که پیروی از راه صلیب از او میطلبید.
|
حسن دهقانی تفتی مردی مؤمن، رهبری برجسته، معترفِ ایمان، دوستِ محبوبِ افرادی بسیار و همسر یک زن و پدر چهار فرزند بود. ما با آمدن خود در این مکان، آنچه را او بیش از هر چیز طالب آن بود، انجام میدهیم یعنی سپردن جان او (به خالق خود) و اعلام انجیلی که نه تنها زندگی را در این جهان متحول میسازد بلکه شمهای از حیات جاودان را بر ما مشهود میسازد.
با موعظۀ امروز به یاد روزی میافتم که اسقف حسن را به مراسم تأیید و موعظه در کلیسای محل خدمت خود در ریچموند دعوت کردم. آن روز هم مثل امروز روز بزرگداشت متیاس قدیس بود که اتفاقاً روز تولد او نیز میباشد. امروز او ۸۸ سال میبود. آن روز او موعظۀ خود را چنین آغاز کرد: «جناب کشیش از من خواستهاند که در مورد متیاس قدیس، معنی مراسم تأیید، و نیز کمی در مورد روابط بینالادیانی، و همچنین در مورد کلیسای ایران و علیالخصوص جفاهای حاضر در آن صحبت کنم. او همچنین اکیداً درخواست کرده است که صحبت من بیش از ۱۰ دقیقه بهطول نیانجامد!»
در اینجا با حضور بسیاری از دوستان و همکاران او از دایره اسقفی ایران و نیز کلیسای اورشلیم و خاور میانه و همچنین کلیسا در انگلستان؛ در حضور بسیاری از شما که او را بهعنوان یک دوست، یک شبان، یک معلم و البته بهعنوان همسر، فرزند و نوه میشناختید و دوست میداشتید؛ در حضور بسیاری از شما که در مورد الهیات تبشیر، گفتگوی بین مذاهب، و منطبق ساختن انجیل با فرهنگ، با او به گفتگو نشستهاید؛ با همۀ این دیدگاههای متنوع و غنی، من چه میتوانم به خزانۀ گرانبهای این خاطرات اضافه کنم که تازه و تکان دهنده باشد؟ جز اینکه -بهعنوان شخصی که دیر عضو خانوادۀ او شدم- زمانی او را شناختم که وقایع پر آشوب و همهمهای که تاریخ او را با آن به یاد خواهد آورد، طی کرده بود. از کسی که بهنظر من تجسم پر بهای اعتقادات و ایمان خود بود و نمونۀ محبت فداکارانهای بود که خدا در وجود عیسای مسیح به ما نشان داد، ابراز احترام و قدردانی کنم. این کار را با نمونهگیری از برخی از جنبههای ماندگار شخصیت او خواهم کرد، شخصیتی که همیشه در پی آن بود که همان فکر را داشته باشد که عیسای مسیح داشت.
در شخصیت حسن چیزی کاملاً بیپیرایه و بیریا وجود داشت. در کلیسا و جامعهای که بهآسانی میتواند گرفتار قدرت و مقام شود، او کاملاً نسبت به این موضوعات بیتکلف بود. هر چند که او از بنیانگذاران جلسات کشیشان ارشد بود، هر چند که او از ابتدا در اتحادیۀ کلیسای هند و اتحادیههای مشابه آن نقش داشت، اما به نظر من بزرگی او در توجه و اهمیتی بود که او به خود مردم میداد.
جز او چه کسی میتوانست چنین سطح وسیعی از مردم را در دایرۀ دوستیها و معاشرتهای خود جمع کند؟ جز او چه کسی میتواند چنین گلچین شگفتانگیزی از مردم را در مراسم خاکسپاری خود گرد هم آورد؟ هم بزرگان و هم خوبان و هم برخی از کشیشان و خادمان! از مبشرینی که در دایرۀ اسقفی ایران خدمت کردند و دوست مبشر او که او را به ایمان مسیحی هدایت کرد گرفته، تا مردم بسیاری از کلیساها و سنن دیگر که باعث وسیعتر شدن و عمیقتر شدن دامنۀ دید او شدند و نیز همکاران او در مباحثات بینالادیانی، دوستان مسلمان او و ایرانیان مختلف با زمینههای مختلف و متفاوت!
سه اسقف از کلیسای وینچستر، که او با آنان همکاری داشت، اسقف کالین، اسقف مایکل و نیز دوست و مربی خود او اسقف جان تیلور همه برای او احترام زیادی قائل بودند و خاطرات پربرکتی از او دارند. تجربۀ کلیسایی او و اثر او بر زندگی افراد بیشمار، بسیار گسترده بوده است. همه او را دوست داشتند هر چند گاهی از دست او کلافه میشدند و همیشه با نظرات او موافق نبودهاند اما با این حال مورد احترام همگان بود. محبوبیت او فراتر از آن بود که صرفاً بتوان آن را به شخصیت و جذابیت ذاتی او نسبت داد.
حسن معتقد بود که قدرت انجیل عیسای مسیح میتواند مردم متفاوت را با هم جمع کند. او شیفتۀ این حقیقت بود که چگونه “شکستگی” پیام صلیب، شفا در بین مردم و قومها را میسر میسازد.
در این سه سال اخیر که او در حوزۀ شبانی کلیسای من زندگی میکرد ایام عجیبی بوده است. هر یکشنبه شب پس از اینکه آخرین مراسم کلیسایی به پایان میرسید حسن و مارگرت به منزل ما میآمدند تا با هم شام بخوریم. آن شبها، شبهای پر ارزشی برای همۀ ما بود. یک مرد مسن، همراه با دختر و دامادش که هر سه در کار کلیسایی مشغول بودند در مورد مسائل مختلف و دیدگاههای متفاوت به بحث و گفتگو مینشستم. از آن مبحث دو نکتۀ بارز است که هرگز آنها را فراموش نمیکنم.
اول از همه اشتغال دائمی او به مباحث مطرح الهیات امروزی بود. اخیراً او کتاب “خدای خارج از محصور”[۱] نوشتۀ ریچارید هریس، اسقف بازنشستۀ آکسفورد را حریصانه خوانده بود. آو آنقدر تحت تأثیر این کتاب قرار گرفته بود که به هر فردی که در کلیسا میدید میگفت: «خواندن این کتاب برای هر مسیحی عاقل، الزامی است». در این هفتههای اخیر او مشغول خواندن کتاب جدیدی از اسقف دارام بود به اسم “در حیرت امید”[۲]. این کتاب در این روزهای آخر عمرش که به رویارویی با مرگ میاندیشید، باعث تسلی و هیجان او بود. چه سرمشق عالی برای مشغلۀ فکری همۀ کشیشان بازنشسته، که من آن را به همه بخصوص آن چهارده نفری که در حوزۀ شبانی من زندگی میکنند، توصیه میکنم!
In my PhD research about the conversion of Iranian to Christ, i menthend his book and his aasicination by Iranian state. I adore his son Bahram and GBu
God bless his soul in peace
یک روز اسقف حسن رو ملاقات کردم پرسیدم که چرا اسمتون رو تغیر نمیدید چون اسم شما اسمی اسلامیه . در جواب من گفت بگزار همین بماند تا بفهمند یک حسنی بین انها اسقف شد😍😍 دلم برای وجود پر برکتشون واقعا تنگ شده