روش شناسی
روششناسی حاکم بر روانشناسی دین چندان تمایزی از روششناسی حاکم بر کل روانشناسی ندارد. پیچیدگی رفتار و تجارب دینی، روانشناسان را ناگزیر از استفاده از ابزارهای متعددی برای پژوهش در روانشناسی دین کرده است. عمده این روشها عبارتند از: تحلیل گزارشها و دروننگریها؛ مشاهدات طبیعی و بالینی؛ استفاده از زمینهیابیها، پرسشنامهها، و مصاحبههای عمیق فردی؛ تحلیل اسنادی چون خاطرات و زندگینامههای خود نوشته افراد مذهبی؛ استفاده از تستهای شخصیتی؛ تحلیل متون دینی همچون کتب آسمانی؛ و استفاده از فنون آزمایشی. بررسی علمی رفتار دینی بصورتی فزاینده در حال پیشرفت است، ولی از آنجا که رفتارها و پدیدههای دینی به سختی به دام تجربه میافتند و تعریف و سنجش دقیق آنها نیز کارآسانی نیست، این پیشرفت به کندی صورت میگیرد (کالینز، ۱۹۹۶). بر همین اساس اکثر مطالعات در روانشناسی دین با استفاده از تحلیلهای توصیفی، زمینهیابیها، و مطالعات همبستگی صورت گرفتهاند.
امّا در عین حال روانشناسان در تکاپوی استقرار یک روانشناسی دین آزمایشی هستند و تعداد مطالعات آزمایشی جالب در این گستره نیز (هود و همکاران، ۱۹۹۶) رو به افزایش است. اما با وجود مزیت مطالعات آزمایشی بر تحلیلهای همبستگی، برخی نیز (همچون کلیسا) بر غیر اخلاقی بودن دستکاریهای آزمایشی در امور دینی تأکید کردهاند. در مقابل، محققین روانشناسی دین نیز با توجه به پیامدهای مثبت تعمیق و پیشرفت یافتههای این گستره، ضرورت اتّخاذ بازخورد مثبت کلیسا نسبت به آزمایش را مورد تأکید قرار دادند (بروان، ۱۹۸۵). با این حال همانطور که ذکر شد به سبب احساس نیاز مراجع دینی به روانشناسی دین، بازخوردهای مثبت نسبت به این گستره هر روز بیشتر میگردد. در اکثر کشورها سیر تحول روانشناسی دین پس از مقاومت اولیه نهادهای دینی نسبت به مطالعه علمی دین، در جهت گسترش توجه و درک ضرورت روانشناسی دین حرکت کرده است.