Home » مقاله‌ها » علم و تکنولوژی » معجزه ستاره بیت‌لحم: دیدگاه اخترشناسان

معجزه ستاره بیت‌لحم: دیدگاه اخترشناسان

ویکتوریا گیل

بی‌بی‌سی

شاید کالبدشکافی یکی از به یادماندنی‌ترین نمادهای کریسمس، یعنی ستاره بیت‌لحم، برای عده‌ای چندان خوشایند نباشد، ولی چند دهه است که بحث بر سر چنین ستاره‌ای بین اخترشناسان درگرفته است. آیا امکان دارد که یک پدیده کیهانی واقعی “سه فرزانه” را به دنبال پیدا کردن پادشاه یهود فرستاده باشد؟

این بحث محتاج یک فرض مهم است: اینکه داستان ستاره و سفر سه فرزانه واقعی باشد؛ یعنی آنها با دیدن ستاره‌ای درخشان، از تولد “پادشاه یهود” باخبر شده و برای شادباش و تهنیت این تولد راهی بیت‌المقدس شده باشند. در روایت‌ها آمده است که این سه فرزانه در نهایت توانسته‌اند نزدیک به یک هفته پس از تولد مسیح، او را بیابند و هدایایشان را تقدیمش کنند.

پروفسور دیوید هیوز، اخترشناس دانشگاه شفیلد، در دهه ۱۹۷۰ میلادی خلاصه‌ای از نظریه‌های علمی درباره این ستاره معروف را منتشر کرد و سال‌ها مطالعه روی استدلال‌های اخترشناسی و بازبینی داستان‌های مرتبط با آن در انجیل، او را به یک صاحبنظر در این زمینه تبدیل کرده است.

ولی نشانه‌های تاریخی جالب توجهی نیز در این میان وجود دارد.

سه فرزانه، در‌واقع روحانی‌هایی بودند که به نام مغ شناخته می‌شوند؛ اخترشناسان و طالع‌بینان مقدسی که به بررسی ستاره‌ها، سیاره‌ها و کشف معنی پدیده‌های کیهانی می‌پرداختند.

در آن زمان، هر اتفاق غیرعادی به عنوان یک طالع تفسیر می‌شد و بر همین اساس، این ستاره باید کمیاب و از نظر بصری جذاب بوده باشد.

به گفته آقای هیوز، این ستاره می‌بایست پیامی روشن برای مغ‌ها داشته باشد.

این موضوع، او را به این نتیجه می‌رساند که احتمالا ستاره بیت‌لحم اصلا ستاره نبوده و چیزی بیش از تنها یک پدیده مشخص بوده است.

آقای هیوز می‌گوید: “اگر انجیل را به دقت بخوانید، می‌بینید که مغ‌ها در سرزمین خود چیزی را می‌بینند و برای همین به اورشلیم (بیت‌المقدس) سفر می‌کنند تا با پادشاه آنجا، هیرود، دیدار کنند.”

براساس این داستان‌، مغ‌ها در مورد نشانه‌ای که دیده‌اند با هیرود صحبت می‌کنند و به گفته آقای هیوز “وقتی اورشلیم (بیت‌المقدس) را به مقصد بیت‌لحم ترک می‌کنند، دوباره چیزی را می‌بینند.”

برخی اخترشناسان معتقدند که این ستاره در‌واقع "مقارنه" دو جرم آسمانی نورانی بوده است
برخی اخترشناسان معتقدند که این ستاره در‌واقع “مقارنه” دو جرم آسمانی نورانی بوده است

بهترین توضیح علمی پروفسور هیوز در این باره، پدیده‌ای است که به آن مقارنه سه‌گانه میان مشتری و زحل گفته می‌شود؛ یعنی وقتی دو سیاره، سه‌بار در بازه زمانی کوتاهی، در نزدیکی یکدیگر قرار می‌گیرند.

آقای هیوز می‌گوید: “این اتفاق تنها هنگامی رخ می‌دهد که خورشید، زمین، مشتری و زحل در یک راستا قرار بگیرند.”

تیم اوبرایان، مشاور رئیس رصدخانه “جادرل بنک” در چشیر معتقد است که این، باید پدیده‌ای چشمگیر بوده باشد.

او در این باره می‌گوید: “مطمئنا قرار گرفتن دو جسم نورانی در کنار یکدیگر در آسمان می‌تواند توجه شما را به خود جلب کند.”

هنگامی که سیاره‌ها در مدار خود در یک راستا قرار بگیرند زمین از آن‌ها “پیشی می‌گیرد”، یعنی به نظر می‌آید که جهت حرکت مشتری و زحل در آسمان معکوس شده است.

آقای اوبرایان می‌گوید: “در آن زمان مردم اهمیت زیادی برای حرکات اجرام آسمانی قائل بودند.”

برخی حتی معتقدند که این پدیده در صورت فلکی ماهی یا حوت، که یکی از نشانه‌های طالع‌بینی نیز هست، رخ داده است.

به گفته آقای اوبرایان، مقارنه سه‌گانه‌ای مانند این، تنها یک بار در هر ۹۰۰ سال اتفاق می‌افتد، پس برای اخترشناسان بابلی در ۲۰۰۰ سال پیش، این باید نشانه اتفاقی بسیار مهم بوده باشد.

او می‌گوید: “مقارنه سه‌گانه ای مانند این، همه خصوصیات لازم را دارد.”

ستاره دنباله‌دار

دومین توضیح علمی مورد قبول، یک دنباله‌دار پرنور است.

دنباله‌دارها، با وجود ظاهر تماشایی و جذابشان، در‌واقع چیزی نیستند جز “گلوله برفی‌هایی بزرگ و کثیف” که در فضا پرواز می‌کنند.

آقای اوبرایان می‌گوید: “وقتی آنها به خورشید نزدیک می‌شوند، یخ‌ها آب می‌شود و بادهای خورشیدی آن را در فضا پراکنده می‌کنند. این باعث دنباله‌دار شدن این اجرام می‌شود.”

به گفته آقای هیوز، این دنباله که در جهت مخالف خورشید قرار می‌گیرد، یکی از چیزهایی است که دنباله‌دارها را محبوب کرده است.

دنباله‌دارها می‌توانند به شکل "ایستاده" بر روی افق به نظر بیایند
دنباله‌دارها می‌توانند به شکل “ایستاده” بر روی افق به نظر بیایند

او می‌گوید: بسیاری گفته‌اند که به نظر می‌آید دنباله‌دارها “بر بالای زمین ایستاده‌اند” چون هاله و دنباله‌ آنها شبیه پیکانی به سوی زمین است.

نزدیک‌ترین مورد ثبت شده، ظهور یک دنباله‌دار پرنور در صورت فلکی جدی در سال پنجم قبل از میلاد مسیح است، که توسط اخترشناسان چینی ثبت شده است.

یک گزینه معروف دیگر، هرچند با احتمال درستی کمتر، دنباله‌دار هالی است که در سال ۱۲ قبل از میلاد مسیح قابل مشاهده بوده است.

طرفداران این نظریه به این موضوع اشاره می‌کنند که دنباله‌دار هالی سال پنجم قبل از میلاد، از اورشلیم در آسمان جنوبی دیده می‌شده است، به شکلی که سر آن در نزدیکی افق قرار داشته و دنباله‌ آن به شکل عمودی به سمت آسمان بوده است.

آقای هیوز می‌گوید: “وقتی ایده ستاره دنباله‌دار مطرح شد، خیلی مورد توجه مردم قرار گرفت و برای همین الان سروکله‌اش روی خیلی از کارت‌های کریسمس پیدا می‌شود.”

او ادامه می‌دهد: “مشکل اینجاست که دنباله‌دارها خیلی هم نادر نیستند. به علاوه آنها معمولا مرتبط با “چهار میم” (محشر، مرگ، مریضی، مصیبت) بوده‌اند. برای همین اگر چنین ستاره‌ای، نشان چیزی بوده باشد، نشانه طالعی شوم بوده است.”

ستاره‌ای جدید

نظریه دیگر این است که ستاره بیت‌لحم، نور ساطع‌شده در اثر تولد یک ستاره جدید یا نواختر بوده است.

مدارک مکتوبی (باز هم توسط اخترشناسان شرق دور) درباره ستاره‌ای جدید در صورت فلکی عقاب، در سال چهارم پیش از میلاد مسیح وجود دارد.

آقای هیوز می‌گوید: “طرفداران این نظریه می‌گویند که این ستاره جدید می‌بایست درست بالای اورشلیم قرار گرفته باشد.”

دکتر رابرت کاک کرافت، مدیر آسمان‌نمای مک‌کلیون در دانشگاه مک‌مستر اونتاریو می‌گوید که یک نواختر “گزینه خوبی” برای ستاره بیت‌لحم است.

او می‌گوید: “آنها می‌توانند شبیه ستاره جدیدی در یک صورت فلکی باشند و پس از چند ماه ناپدید شوند. همچنین، آنها خیلی نورانی نیستند و این می‌تواند توجیه کند که چرا ما در غرب مدرک مکتوبی درباره آن نداریم.”

آقای کاک کرافت می‌گوید که این نواختر می‌توانسته هدفی برای دنبال کردن به سه فرزانه بدهد.

به گفته او، با اینکه آنها به نشانه‌های دیگری نیز برای آغاز سفرشان به اورشلیم (بیت‌المقدس) نیاز داشتند، ماه‌ها طول کشیده است تا آنها به آنجا برسند. با گذشت این مدت، صورت فلکی عقاب (و ستاره جدید) در آسمان حرکت کرده و در جنوب دیده می‌شده است.

یک ستاره جدید یا نواختر می‌توانسته هدفی برای دنبال کردن به سه فرزانه بدهد
یک ستاره جدید یا نواختر می‌توانسته هدفی برای دنبال کردن به سه فرزانه بدهد

او می‌گوید: “بیت‌لحم در جنوب اورشلیم (بیت‌المقدس) قرار دارد، برای همین امکان دارد که مغ‌ها با دنبال کردن این ستاره به بیت‌لحم رسیده باشند.”

آقای هیوز می‌گوید که نظریه‌های سرگرم‌کننده ولی غیرمحتمل‌تری هم در طول این سال‌ها پیشنهاد شده است.

یکی از این نظریه‌ها که به گفته او خیلی دور از ذهن است، در سال ۱۹۷۹ میلادی از سوی اخترشناس یونانی، جورج بانوس، در یک مقاله علمی ارائه شد. به گفته او، ستاره کریسمس در‌ واقع سیاره اورانوس است.

آقای بانوس ادعا می‌کند که مغ‌ها ۱۸۰۰ سال پیش از کشف و ثبت رسمی این سیاره به وسیله ویلیام هرشل، اخترشناس در سال ۱۷۸۱ میلادی، آن را کشف کرده بودند.

آقای هیوز می‌گوید: “ایده او این بود که مغ‌ها ستاره کریسمس، یعنی اورانوس، را کشف کرده‌اند و پس از آن سعی کرده‌اند بر روی کشفشان سرپوش بگذارند.”

منبع: بی بی سی

Check Also

توهم دوکینز

کتاب اخیر ریچارد دوکینز با عنوان «توهم خدا»، به شلیک آتشباری بر علیه دین می‌ماند. در این کتاب داوکینز خواستار دین‌زدایی از جامعه است. به اعتقاد او تنها بعد از حذف دین انسان می‌تواند نفس راحتی بکشد. اما آیا چنین ادعایی درست است؟ اگر جامعه‌ای ایدۀ خدا را رد کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا دین‌زدایی مشکل اختلافات بشری را حل می‌کند؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *