درک عمیتری از تاریخ کلیسا و مسیحیت، ما را از سطحینگری نجات میدهد. این ادعا که «مسیحیت دینی غربی است و یا تازه وارد آسیا شده» واقعیت ندارد. این سخن گزافی است که ورود مسیحیت به ایران را غرب زدگی جلوه دهند. مسیحیت در ایران، نسبت به بسیاری از جنبشهای دیگر دینی، شرقیتر است. تاریخ کلیسا به ما میآموزد که ریشههای مسیحیت در ایران بسیار قدیمی است. مسیحیت در ایران زمین نقش بسیار مهم و کلیدی در تاریخ توسعه و بشارت انجیل در دنیا، و بخصوص در آسیا داشته است.
همچنین این برداشت که راهبها تارک دنیا بودند و فقط داخل صومعه پرستش و دعا میکردند برداشت اشتباهی از نهضت رهبانی است. بشارت انجیل قبل از جنبش میسیونری پروتستان در قرن هجدهم، از طریق راهبان کاتولیک، ارتودکس و کلیسای شرق به سراسر دنیا رفت.
آلوپن (Alopen) نام یک راهب ایرانی از کلیسای شرق (نستوری) است. تیموتی تننت نویسنده کتاب «دعوت جهانی به مأموریت کلیسا»۱ داستان این راهب ایرانی را شرح داده است. در اوایل قرن هفتم راهبان کلیسای شرق در ایران، تحت رهبری الوپن پیغام انجیل را به چین بردند. کتاب دیگری نیز با عنوان «مسیحیان در چین» بر شرح ماجراهای آلوپن و رسیدن پیغام مبشرین ایرانی به چین میپردازد.
باستان شناسان در سال ۱۶۲۳ در زیان، پایتخت چین باستان، یک سنگ سه متری پیدا کردند که بعد از ترجمه معلوم شد که متن روی آن در قرن هشتم نوشته شده است. بر روی آن قطعه سنگ داستان رسیدن پیغام انجیل به چین در سال ۶۳۵ میلادی توسط مبشرین کلیسای ایرانی و آلوپن نوشته شده بود. دنیای غرب تا پیش از پیدایش این اثر باستانی از تاریخ مسیحیت در چین اطلاع چندانی نداشت.
آلوپن از طریق جادههای ابریشم پیغام انجیل را به چین برد؛ نکتهای که غالبا تاریخنگاران غربی از آن غافل ماندهاند. در نوشتههای غربی از امنیت ایجاد شده توسط حکومت روم و امن بودن جادههای ارتباطی سخن به میان آمده و نقش آن در گسترش مسیحیت مورد توجه واقع شده است. اما امنیت و توسعه راههای ارتباطی در امپراطوری هخامنشیان و ساسانیان نیز وجود داشت و جاده ابریشم از انطاکیه تا چین را به هم متصل میساخت. همین جاده مورد استفاده مبشرین مسیحی قرار گرفت تا پیام انجیل را از کلیسای شرق به چین و نواحی دیگر آسیا بردند.
آلوپن با رسیدن به شهر چانگآن، پایتخت سلسله تانگ، کتابمقدس را در کتابخانه سلطنتی به زبان چینی ترجمه کرد. امپراطور چین با خواندن متن کتابمقدس و ایمان به درستی آن دستور داد تا انجیل در سراسر قلمرو امپراطوری او اشاعه یابد. کلیساهای بسیاری بنا شد و شمار مسیحیان رو به افزونی گذاشت. به این ترتیب دورهای از تاریخ چین آغاز شد که تا مدتها از نظر تاریخدانان پوشیده مانده بود.
یکی از شاهکارهای مبشرین ایرانی که پیغام انجیل را به چین بردند این بود که برای معرفی مسیح به چینیها، فرهنگ چین و خیلی از اصطلاحات کنفسیوسی و بودایی را به استخدام گرفته و از آن بهره بردند.
از ترجمه ستون سنگنوشته و متون دیگری که در همین زمینه کشف شده چنین پیداست که پیام مبشرین کلیسا، اگر چه واضحاً مسیحی است، اما در قالبهای فکری، واژگان و اصلاحات معمول برای مردم آن دیار بیان شده است. این نشاندهندۀ هوش و بینش فرهنگی ایرانیان در قابل درک کردن پیغام انجیل برای مردم چین و دیگر نقاط جهان بوده است. آنها از درک و واژگان مخاطبین خود استفاده کردند تا مسیحیت را به چین معرفی کنند.
کتاب «تاریخ گمشدۀ مسیحیت»،۲ نوشته فیلیپ جنکینز، به بررسی هزار سال دوران طلایی خاورمیانه، آفریقا و آسیا پرداخته و چگونگی از بین رفتن این کلیسا را شرح داده شده است. کلیسای نسطوری چین نیز بعد از ۲۰۰ سال، در پی موجی از جفا و آزار مسیحیان رو به تحلیل گذاشت. تا سال ۹۸۷ میلادی مسیحیان انگشتشماری در قلمرو این امپراطوری مانده بودند.
اما امروزه چین شاهد یکی از هیجان انگیزترین تحولات در طول تاریخ کلیساست. رشد کلیسا و به ویژه کلیساهای خانگی در چین الهامبخش خیلی از کشورهای دیگر بوده است. در وضعیتی مشابه وضعیت کنونی ایران، یک سری کلیساها از طرف دولت چین به رسمیت شناخته شدهاند و در چهارچوب محدودیهای مقرر توسط دولت کمونیستی چین، به خدمت و فعالیت مشغول هستند. اما یک جنبش بیداری روحانی نیز در کلیساهای خانگی در حال رخ دادن است.
امروزه در بسیاری از کشورها که پیام انجیل با مخالفت حکومتها روبروست، کلیساهای خانگی بزرگترین وسیله رشد انجیل هستند. وقتی کمونیستها در سال ۱۹۴۹ تحت رهبری مائو تسه تونگ پیروز شدند، در اولین سال حکومت خود هزاران میسیونر را از کشور چین اخراج کردند. تخمین زده میشود که در سال ۱۹۴۹ حدود ۴ میلیون مسیحی در تمام کشور چین وجود داشتند. کمونیستها تصور میکردند که بساط مسیحیت از چین برچیده شده وآیندهای برای کلیسا در چین متصور نیست. امروزه البته به برخی کلیساهای پروتستان در چین اجازه فعالیت محدود داده میشود. کلیساهای کاتولیک هم به محدودیت خاصی اجازه فعالیت دارند اما نمیتوانند تحت کنترل پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان در واتیکان باشند. ولی بزرگترین رشد کلیسا در گروههای خانگی و زیرزمینی رخ میدهد. در دهههای گذشته و تحت حاکمیت کمونیستها خداوند مردان بزرگی را برای رهبری کلیساهای چین برانگیخته است.
کلیسای پروتستان بعد از انقلاب فرهنگی چین متحمل فشارهای زیادی شد اما بالاخره در سال ۱۹۸۰ دولت چین اجازۀ چاپ کتاب مقدس و شروع به کار مدارس الهیات را به برخی گروههای مسیحی داد. اکنون بزرگترین چاپخانۀ کتاب مقدس در دنیا ،که بیشترین تعداد کتاب مقدس را به زبانهای مختلف چاپ میکند در چین کمونیست است!
اکنون کلیساهای رسمی چین که در محدودیتها و چارچوب حکومت چین در حال فعالیت است حدود ۱۵ میلیون ایماندار پروتستان و ۶ میلیون کاتولیک دارد. کلیسای چین علیرغم تمام فشارهایی که دولت بر آن میاورد چنین رشدی داشته است.
با افزایش فشارهای حکومت بر مسیحیان و عدم امکان تاسیس کلیساهای کافی، کلیساهای خانگی به وجود آمدند. کلیساهای خانگی تحت نفوذ دولت نیست و با کلیساهای خارج از چین هم ارتباطی ندارند. این امر باعث شد که کلیساهای خانگی توسعه فراگیری پیدا کنند. امروزه تخمین زده میشود که حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون مسیحی در چین وجود دارند. این یکی از سریعترین نرخهای رشد کلیسا در دنیاست.
مشابه این وضعیت را در ایران شاهد هستیم. قبل از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و تأسیس نظام اسلامی، مبشرین خارجی در ایران فعالیت داشتند و به تاسیس بیمارستان، مدارس و آموزشگاهها، پرستاری، آموزش بانوان، پرورشگاه و کلیساها و انتشارات مسیحی پرداختند. اما با وجود همه فعالیتها تا آخر دوره پهلوی در ایران، حدود ۵۰۰ نفر از زمینه اسلامی به مسیح ایمان آورده بودند. اما امروزه دهها هزار ایرانی به عیسای مسیح ایمان آوردهاند.
امیدواری زیادی وجود دارد که کلیسای چین در آیندۀ نزدیک یکی از بزرگترین جنبشهای فرستنده مبشرین مسیحی در دنیا بشود.
منبع: بخشی از درسگفتار دکتر ساسان توسلی درباره مأموریت کلیسا
۱٫ Timothy C. Tennent, Invitation to World Missions: A Trinitarian Missiology for the Twenty-first Century, Grand Rapids, MI: Kregel Publications, 2010.
۲٫ Philip Jenkins, The Lost History of Christianity; The Thousand-Year Golden Age of the Church in the Middle East, Africa, and Asia — and How It Died (New York: HarperOne, 2008)
باسلام حضور مبارک شما عزیز و باکسب اجازه از محضر اندیشمند گرامی جناب دکتر سروش
نکاتی در مقاله ایشان برای من سوالاتی ایجاد نمود
اول :در جملات آخر ی که مسیح بر صلیب میگوی ؟درد ونگرانی او نه ترس از مردن ونه ترس از انسانها بود ،چون با آزادی اختیار خود به این جهان آمد با هدف و انگیزه ای بسیار والا و عمیق ،او آمد که برای دشمنان گناهکارش بمیرد وانسانها را که راهی جهنم بودند نجات بخشد ،آنجا که میگوید ایلی ایلی اما سبقتنی؟! به خاطر روی برگردانیدن پدر از او وجدایی از پدر در رنج اندوه عمیق رفت نه برای از دست دادن جانش !او جانش را نه تنها برای دوستانش بلکه برای دشمنانش هم حاضر شد که بدهد !!
ثانیا او شب قبل در باغ جتسیمانی وقتی به اندوه شدیدی دچار شد، به پدر گفته بود که پدر این جام را از من برگیر اما نه اراده من بلکه اراده تو انجام پذیرد !
پس او قبلا تسلیم ورضایتش رانسلت به اراده پدر اعلام کرده بود !
صحنه صلیب زیباترین نماد عشق و وفاداری و فداکاری مسیح به خدا و بشر بود و در نتیجه آن بهترین هدیه یعنی نجات بشر گناهکار را به جهان به ارمغان آورد !
به خاطر بیان ضعیفم مرا ببخشید که نه حکیمم نه متکلم نه فیلسوف !تنها
فردی معمولی وکم سواد هستم ونه بیش !
باسپاس از شما که چنین موقعیتی برای بیان نظرات گوناگون مهیا فرموده اید ،
برکت و فیض خدا باشما باشد .