فصل دهم، از کتاب «مسیحیت و کلیساهای آن»، به قلم آرمان رشدی، دیماه ۱۳۸۸- ژانویه ۲۰۱۰
در فصلهای گذشته، به بررسی آراء و عقاید و آیینهای اکثر فرقههای مسیحیت پرداختیم. در این فصل، ضمن جمعبندی مطالب گذشته، به ارائه تصویری کلی از وضعیت کنونی مسیحیت خواهیم پرداخت.
کلیساها را امروزه میتوان به دو گروه مشخص و متمایز تقسیم کرد. یک گروه، کلیساهای باستانی و سنتگرا است (نظیر کلیساهای کاتولیک و ارتودکس)، و گروه دیگر مجموعه کلیساهای پروتستان.
بنیاد اعتقادات کلیساهای سنتگرا
کلیساهای سنتگرا عمدتاً عبارتند از کلیساهای کاتولیک، ارتودکس یونانی، و ارتودکس روس. کلیساهای قبطی (در مصر)، مارونی (در سوریه)، گریگوری ارمنی، و کلیسای شرق آشور نیز جزو کلیساهای سنتگرا و باستانی میباشند.
همان گونه که در بخش مربوطه اشاره شد، ویژگی اصلی این کلیساها این است که برای سنت پدران اولیه کلیسا و مرجعیت کلیسا جایگاه خاصی قائلند. بهبیانی سادهتر، این کلیساها اصول عقیدتی و آیینهای مقدس و رسوم عبادتی خود را نهتنها از کتابمقدس، بلکه از نوشتههای پدران کلیسا و نیز مصوبات کلیسا اخذ میکنند.
این کلیساها بهمنظور توجیه روش خود، به دادههای تاریخی استناد میکنند. طبق این دادهها، مسیحیت در قرن اول بهدنبال نگارش عهدجدید به وجود نیامد، بلکه در اثر پیام و تعلیم رسولان. پیش از آنکه نگارش کتابهای عهدجدید بهتدریج تا اواخر قرن اول به پایان برسد، کلیسا و مسیحیت وجود داشت و اعتقادات و آیینهای عبادتی این کلیسا بر پایه تعالیم شفاهی رسولان قرار داشت. به این ترتیب، میتوان گفت که اعتقادات و عبادات و رسوم کلیسایی نظیر کلیسای کاتولیک، بر سه ستون اصلی استوار است: کتابمقدس، سنت پدران، و مصوبات کلیسا. این ستونها هر سه به یک اندازه از اعتبار و مرجعیت برخوردارند.
برای مثال، ممکن است یک پروتستان به یک کاتولیک بگوید: “در هیچ جای عهدجدید نیامده که میتوانیم به قدیسین و شهیدان دعا کنیم و از ایشان طلب شفاعت نماییم. چرا شما چنین میکنید؟” یک کاتولیک آگاه در پاسخ به این سؤال خواهد گفت: “از آنجا که طبق نوشتههای پدران کلیسا در قرن دوم، مسیحیان اولیه چنین دعایی میکردهاند.” یا ممکن است بپرسد: “در عهدجدید آمده که نوایمانان را بههنگام غسل تعمید، در آب غوطهور میساختند. پس چرا شما آنها را با ریختن آب بر سرشان تعمید میدهید؟” باز کاتولیک آگاه پاسخ خواهد داد: “از آنجا که طبق کتاب «دیداکه» که همزمان با آخرین دهه از عمر یوحنای رسول نوشته شده، مسیحیان اولیه در مکانهایی که آب کافی نبود، اجباراً چنین میکردند، و این روش در میان پدران اولیه کلیسا مرسوم بوده است.” کسانی که مطالعهای در آثار و نوشتههای پدران اولیه کلیسا داشتهاند، قطعاً متوجه شدهاند که این ادعاها در این نوشتهها منعکس میباشد.
به این ترتیب، میتوان مشاهده کرد که منبعی که کلیساهای سنتگرا اصول اعتقادی و آیینها و رسوم خود را از آن استخراج میکنند، بر خلاف پروتستانها، فقط محدود به کتابمقدس نیست، بلکه سنت پدران کلیسا و مصوبات مجمع اسقفان در هر دورهای، برای ایشان به همان اندازه مرجعیت و حُجیّت دارد.
ستون یگانه کلیساهای پروتستان
در اواخر قرون وسطیٰ (یعنی سدههای چهاردهم و پانزدهم میلادی)، کلیسای کاتولیک در ورطه افراط افتاد. امروزه این کلیسا این امر را تصدیق میکند. کلیسا به دنیادوستی و تجمل گرایش یافته بود. پاپها قدرت داشتند پادشاه یا حکمرانی را در اروپا نصب یا عزل کنند. پاپ در واقع بر مسند امپراطوران روم باستان نشسته بود و بر امور سیاسی اروپا سلطه کامل داشت. در دربار پاپ فساد اخلاقی به چشم میخورد. کلیسا هر کسی را که عقیدهای خلاف اعتقادات روم ابراز میکرد، یا خاموش میساخت یا یکسره اعدام میکرد. کشیشان کاتولیک متعددی به این افراطها و فسادها اعتراض کردند، اما اکثر آنان اعدام شدند.
اما در اوائل سده شانزدهم، کشیشی کاتولیک در آلمان بار دیگر علم مخالفت را با افراطهای روم بر افراشت. از اقبال خوب او، حکمرانان وقت بهخاطر ملاحظات سیاسی و اقتصادی، او را مورد پشتیبانی قرار دادند و حتی به نهضت او پیوستند. قصد لوتر این نبود که کلیسایی جدید پدید آورد، بلکه میخواست کلیسا از درون متحول شود. او قصد داشت کلیسا را از برخی افراطها و فسادهای اخلاقی دور سازد. اما وقتی کار به جایی نبرد، کلیسایی نو تشکیل داد.
مهمترین اصلی که لوتر به آن پایبند بود، بازگشت به اصول عهدجدید بود. از او این شعار بر جای مانده است: “فقط کتابمقدس”. او معتقد بود که هر چه در عهدجدید یافت نشود یا با روح آن مغایر باشد، باید از مسیحیت زدوده شود. به این ترتیب، نهضت پروتستان به وجود آمد که میکوشید اصول اعتقادات و آیینهای مقدس و رسوم عبادی را با عهدجدید مطابقت دهد. لوتر میگفت که کتابمقدس باید به زبان مردم هر سرزمین ترجمه شود، و هر کس باید کتابمقدس را بخواند و میتواند آن را تفسیر کند. این رویکرد او درست در نقطه مقابل نظر کلیسای کاتولیک قرار داشت که میگفت فقط مجمع اسقفان صلاحیت دارد کتابمقدس را تفسیر کند. لذا لوتر کلیسایی بنیاد نهاد که بر تفسیر خود او از کتابمقدس مبتنی بود. این همان کلیسای لوتری است که امروز عمدتاً در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی مستقر میباشد.
اما لوتر تنها کسی نبود که تفسیر خاص خود را ارائه داد. تقریباً همزمان با او بود که زوئینگلی و کالون در سوئیس تفسیرهای خود را ارائه دادند. کالون کلیسای پرزبیتری را بنیان گذاشت. دیری نپایید که کلیسای کاتولیک انگلستان خود را از سلطه پاپ خارج ساخت و کلیسای انگلیکن را به وجود آورد. در اوائل سده هفدهم نیز کلیسای باپتیست پا به عرصه وجود گذاشت. در سده هجدهم، جان و چارلز وزلی کلیسای متودیست را بنیان گذاشتند. همه اینها معتقد بودند که تفسیرشان از کتابمقدس یگانه تفسیر درست است. به این ترتیب کلیساهای مختلفی تحت چتر مشترک “پروتستان” به وجود آمد؛ این چتر مشترک همانا تلاش برای پایبندی به شعار “فقط کتابمقدس” میباشد. کلیساهایی که نام بردیم، یعنی کلیساهای لوتری، پرزبیتری، انگلیکن، باپتیست، و متودیست، با عنوان کلیساهای جریان اصلی (mainstream) یا کلیساهای نهادینه معروف هستند. کلیساهای جریان اصلی اکنون در سراسر دنیا پیرو دارند.
کلیسای متودیست در ایالات متحده بسیار نیرومند شد. از بطن این کلیسا در سده نوزدهم، نهضتی به وجود آمد که به “نهضت تقدس” (Holiness Movement) معروف است. این نهضت تأکید بیشتری بر اعتقاد جان وزلی به تجربه مشخص بازگشت و تولد تازه گذاشت. در اواخر قرن مزبور، این تجربه تقدیس را تعمید به روحالقدس نامیدند. موضوع شفا از تأکیدات عمده نهضت تقدس گردید.
و باز از بطن همین نهضت تقدس بود که در اوائل سده بیستم در ایالات متحده، نهضت پنطیکاستی پدیدار گشت. در نیمه دوم قرن بیستم نیز نهضت کریزماتیک تحت تأثیرات نهضت پنطیکاستی به وجود آمد. همان گونه که در فصل قبل شرح داده شد، جنبش کریزماتیک به کلیساهای نهادینه نیز نفوذ کرد و امروزه شمار فزایندهای از اعضای این کلیساها، کریزماتیک هستند.
از اواسط قرن بیستم در ایالات متحده، خادمین مختلف کلیساها یا سازمانهای (Ministries) خاص خود را به وجود آوردهاند که به کلیساها یا سازمانهای غیرفرقهای (non-denominational) معروفاند. هر یک از این کلیساها یا سازمانها که اغلب کریزماتیک هستند، پیرو نظرات و اعتقادات و روشهای رهبر خود میباشند. اما از آنجا که اظهار میدارند پیرو شعار پروتستان، یعنی “فقط کتابمقدس” هستند، خود را پروتستان میدانند.
وضعیت امروز
در توصیف وضعیت امروز مسیحیت در جهان، باید گفت که تعداد اعضای کلیساهای نهادینه رو به کاهش است، اما در مقابل، شمار اعضای کلیساهای پنطیکاستی و کریزماتیک بهشکلی چشمگیر رو به فزونی است. شاید یکی از علل عمده این امر، حالت پر شور و هیجانانگیز جلسات این کلیساها باشد که با رقص و پایکوبی و سرودهای هیجانآور و اتفاقات ملموس و بیرونی نظیر افتادن، خنده، نبوت، تکلم به زبانها و نظایر اینها همراه است. همچنین باید توجه داشت که تأکید این کلیساها بر شفا، وعده موفقیت و کامیابی، و تضمین این امر که خدا در پاسخ به ایمان فرد، هر مشکل او را برطرف میسازد، مسیحیتی لمسشدنی و مرتبط به دردها و رنجهای انسان را ارائه میدهد که طبعاً دردمندان را به خود جلب میکند و نیز خلأ روحانی ناشی از جامعهای مادهگرا را پر میسازد. امروزه، افزایش تعداد کلیساهای غیرفرقهای چنان زیاد شده که تصور نمیشود در شرایط کنونی، دیگر قابل کنترل باشد.
علل این تنوع گسترده
در مقابل چنین تنوعی در مذهب پروتستان چه باید گفت؟ چرا این همه تنوع؟ علت اصلی آن را باید در ماهیت کتابمقدس جستجو کرد. طبق شعار پیشگامان نهضت اصلاحات، هر کس میتواند کتابمقدس را بخواند و درک کند و تفسیر نماید. اما اگر درک کتابمقدس اینچنین سهل و ساده است، پس چرا در همان آغاز نهضت پروتستان، شاهد پیدایی گروهها و فرقههای مختلف هستیم، در حالی که همه آنها نیز مدعی بودند که عقاید و رسومشان منطبق بر کتابمقدس است و فقط خودشان درک درست را از این کتاب دارند؟
ماهیت کتابمقدس
همان گونه که ذکر شد، موضوع ماهیت کتابمقدس از علل اصلی این تنوع است. اما این بحثی است طولانی و مستلزم کتابی دیگر است. واقعیت این است که بهغیر از اصول اساسی اعتقادات (نظیر وحدانیت خدا، تثلیث، کفاره)، بسیاری از مباحث فرعی و ثانوی (نظیر شیوه اداره کلیسا، مفهوم دقیق عشاء ربانی، روش تعمید، تعمید نوزادان) بهصراحت در کتابمقدس مشخص نشدهاند و حکمی مستقیم در باره آنها نیامده است. اختلاف نظر در باره همین موضوعات فرعی بود که موجب اختلاف نظر در میان پیشگامان نهضت اصلاحات گردید.
تأکید بیش از حد بر نکات فرعی
در قرن بیستم نیز عاملی که سبب پیدایی چنین انبوهی از کلیساهای غیرفرقهای شده، شاید عمدتاً این باشد که رهبران این گروهها گاه نکتهای بسیار فرعی را چنان بزرگ نمایاندهاند که منجر به تشکیل گروه جدیدی از کریزماتیکها شده است. برای مثال، واعظی بر اساس رساله سوم یوحنا، آیه ۲، تعلیمی را اشاعه داد که به “انجیل تندرستی و ثروت” معروف شده است.
تحمیل عقاید زمانه
عاملی دیگر، جستجوی فرهنگ زمانه در لابلای مطالب کتابمقدس و تحمیل آن بر این کتاب میباشد. برای مثال، هواداران نهضت فمینیستی (حقوق مسلم زنان) مدعی هستند که کتابمقدس این امر را بهوضوح تعلیم داده است. نمونه دیگر، موضوع بردهداری بود که در سده نوزدهم موجب بروز جنگهایی خونین در ایالات شرقی آمریکا گردید. هواداران بردهداری و مخالفان آن، هر دو ادعا میکردند که نظرشان بهصراحت در کتابمقدس تعلیم داده شده است.
تأکید فقط بر یک دسته از آیات
عامل دیگر، تأکید بر یک دسته از آیات به بهای نادیده گرفتن دستهای دیگر میباشد. بهترین نمونه این امر را در عقاید کالون و آرمینیوس میبینیم. کالون بر آن دسته از آیات تأکید میگذاشت که بیانگر این امر هستند که خدا از بدو خلقت، عدهای را برای رستگاری تعیین کرد و عدهای را برای هلاکت. آرمینیوس نیز بر آیاتی تأکید داشت که حاکی از اختیار و آزادی انتخاب انسان هستند. هر دو مکتب لاجرم برخی آیات را یا نادیده میگیرند یا آنها را بهنوعی تعبیر و تفسیر میکنند.
فرهنگ معاصر
در این میان، نباید فراموش کرد که فرهنگ و تفکر زمانه ما مبتنی است بر فردگرایی مفرط، شکستن هر نوع سنتی، و عدم تابعیت از اقتدار و مرجعیت مقامات ارشد. بارزترین نمونه این امر را در روابط خانوادگی مشاهده میکنیم. نه شوهر آن اقتدار کتابمقدسی را دارا است، و نه والدین از احترام لازم. شاگرد مدرسه نیز برای معلم تعیین تکلیف میکند. جوانان هم دیگر در مقابل سالخوردگان به پا نمیخیزند. پرده حجب و حیا و حرمت دریده شده است. متأسفانه بازتابهای این فرهنگ را در مذهب نیز شاهدیم. هر عضوی بهمجرد آنکه مقداری مطالعه کرد، مدعی مقام رهبری میشود، کلیسای خود را ترک میکند، و کلیسای جدیدی برای خود تشکیل میدهد.
نقش خادمین
در این آشفتهبازار، نقش خادمین چیست؟ در اینجا نگارنده حقیر این مقاله، نظرات خود را بیان میدارد که قطعاً فراگیر نیست. اما طبق نظر او، شاید بهترین نقشی که خادم میتواند ایفا کند، مجهز ساختن خود با مطالعات دقیق و گسترده باشد. خادم باید بهدقت از اصول اساسی اعتقادات مسیحی آگاه باشد. باید علم تفسیر را بداند. و لازم است از تاریخ کلیسا و تاریخ اندیشه مسیحی آگاه باشد.
همچنین خادم باید از تعالیم فرقه خود بهدقت آگاهی داشته باشد و با تعالیم سایر فرقهها نیز آشنا باشد. این امر سبب میشود که خادم بداند خودش چه میگوید و دیگران چه؛ در ضمن، کمک میکند تا پرده تعصبات برداشته شود و شخص بیشتر اهل مدارا گردد.
خوشبختانه، امروز منابع بسیار مفیدی در زمینه اصول اعتقادات مسیحیت (برای فرقههای مختلف)، علم تفسیر، تاریخ کلیسا، و سیر اندیشه تفکر مسیحی به فارسی تهیه شده است و مسیحیت ایرانی باید به این امر مباهات کند.