دورانهای هنری
۱. هنر باستان: از بیست هزار سال قبل از میلاد تا ۵۰۰ قبل از میلاد. این دوران، شامل کل هنرهای تمدن بشری چه در مصر و چه در بینالنهرین را شامل میشود. اصولا خاستگاه هنر را (Mesopotamia) یا بینالنهرین میدانند که تمدن بزرگ سومری که بعدها آشوریان در شمال و بابلیها در جنوب را شامل میشود. اشکال باقی مانده از این دوران، عموما اشکال هنرهای حجمی مانند مجسمهها و یا باقیمانده معابد زیگوراتهاست. ما از اشکال موسیقی، چندان اطلاعاتی نداریم و ادبیات گیلگمشی و قوانین حمورابی از بقایای ادبی محسوب میشوند.
اما در مصر، اهرام ثلاثه خئوپس، خفرن و جیزه از اشکال جاودانی معماری است که اینجا نمیتوان آنها را بررسی کرد و یا مقابر فراعنه و نقاشیهای درون آن.
۲. هنر یونانی: از حدود ۵۰۰ ق.م تا ۵۰ ب.م. را عصر طلائی هنرها میدانند. یونانیان در تمامی اشکال هنری سرآمد تمامی تمدنها بودهاند. از عجایب هفتگانه جهان باستان یعنی اهرام ثلاثه مصر – باغهای معلق بابل- فانوس دریایی اسکندریه – معبد دیان – مجسمه زئوس – مجسمه رودس – مقبره موسولدس، تنها سه تای اولی در خارج از یونان بوده است. یونانیان در موسیقی، توسط موسیقیدان معروفEuripides (406-485 ق.م) به تنظیم فیزیکی اصوات نائل شدند. در نقاشی، معماری، رقص و ادبیات نیز سرآمد قومها بودند.
۳. هنر مسیحیت: تولد عیسای مسیح تغییری بنیادین و اساسی بر کل فرهنگ و هنر بشریت داشته بطوری که تولد این فرد بعد از ۵۰ سال، انگیزه و هدف اصلی هنرمندان در تمام زمانهای بعدی و شاخههای هنری شد. این تأثیر تا بدان حد است که در یک تقسیم بندی کلی، تاریخ هنر را به دو بخش قبل از میلاد و بعد از میلاد تقسیم کردهاند.
این سوپرنوای تاریخ در موسیقی به موسیقیدانان انگیزه برای خلق آثار پرستشی داد، به نقاشان بزرگترین انگیزه را برای تصویر کشیدن عیسای مسیح و روایات انجیل داد، کلیساها به بزرگترین آثار معماری تبدیل شدند، ادبیات به ادبیات مسیحی تبدیل شد و امروزه در تئاتر و سینما جای پای مسیحیت را که در تئاتر از قرون وسطی شروع شد و در سینما از بدو پیدایش میبینیم.
الف) هنر مسیحیت اولیه: از سال ۵۰ تا ۳۱۳ ب.م. این دوران مختص دوران جفاهای امپراطوران بر مسیحیان است. از بدو شروع مسیحیت که با صعود مسیح به آسمان و نزول روحالقدس شروع شد. مسیحیان با جمع شدن در مقابر زیر زمینی در روم که به کاتاکومب (Catacomb) شناخته می شود با پرستشها و موسیقی ساده گروه خوانی سعی در پرستش داشتند. در این مقابر زیرزمینی ما تصاویری از مسیح و روحالقدس را که با سایهای تصویر کشیده شدهاند، میبینیم و اینها قلب پرستشی کلیساهای اولیه شدند.
ب) هنر مسیحی به عنوان دین رسمی: از سال ۳۱۳ تا حدود قرن ششم بعد از میلاد. این دوران متعلق به عصر کنستانتین است که با گرویدن او به مسیحیت در سال ۳۱۳ و اعلام دین رسمی روم شروع شد.
کنستانتین که پایتخت خود را در قنسطنطنیۀ بیزانس (استانبول امروزی) قرار داده بود، هنر بیزانس یا روم شرقی را که پایه گذاشت. در بخش غربی یونان، حکومت روم بوسیله اقوام ویزیوگوتها ((Visio Gothic در معرض اشغال، اضمحلال و فروپاشی بود. اما در شرق، هنر بیزانس با ساختن کلیساهای چون ایاصوفیه در قرن ششم و کلیسای راونا Ravena)) و نیز با خلق اشکال زیبای نقاشی که اغلب از کاشیهای کوچک درست شده بودند به حیات خود ادامه میداد. تصویر غالب در این دوره، مسیح را به عنوان شبان نیکو، چنانکه که در باب ۱۰ انجیل یوحنا آمده تصویر میکند.
۴- قرون وسطی: قرن ششم تا چهاردهم بعد از میلاد. بر عکس تصور عموم این دوران را دوره تاریک میدانند. از لحاظ هنری این دوران بسیار شکوفا بود. در قرن هشتم میلادی یک پاپ تمامی ترانهها و آهنگهای کلیسایی را جمعآوری کرد که امروزه به عنوان ترانههای گریگوریان که نام آن پاپ است؛ شناخته میشود. این موسیقی بسیار زیبا و تک صدایی خوانده میشد.
در نقاشیهایی که در کلیساهاست ما اولین بار دو نقاشی شناخته شده در تاریخ یعنی چیمابوئه (قرن ۱۱) وجیوتو (در قرن ۱۲) را داریم که همگی تصاویر مذهبی میکشیدند.
در معماری دو سبک رومانسک (در قرن ۶ تا ۱۱) و سبک گوتیک (قرن ۱۱ تا ۱۴) را داریم که بناهای باشکوه معماری و کلیساها را عمدتا شامل میشوند. ادبیات نمایشی توسط بوکاچو و چوسر شکل گرفت و بعدها موسیقی چند صدایی مکتب نوتردام بوجود آمد. مجسمهسازان در این دوران بینشان باقی ماندند ولی کلیساها را با مجسمهها آراستند. هنر غربی در قرون وسطی تقریباً به کلی مسیحی بود.