جمعبندی:
در ابتدا دکارت و روشنگری، عقلگرایی خوشبینانهای را باب کردند. دین برای آنها دین عقلانی و الهیات طبیعی بود. همه چیز را میشود با عقل ثابت کرد، حتی وجود خدا را، و کاملا به این امر خوشبین بودند.
سپس کانت حوزه تفکر الهیاتی را محدود کرد. الهیات را از عرصه عقل تبعید کرد و با این اشاره داشت که ما با عقل نمیتوانیم درباره خدا صحبت کنیم. او در مقابل به تجربه اخلاقی پناه برد و تجربه اخلاقی را مبنا قرار داد.
شلایرماخر محدودیت کانت را میپذیرد و در مقابل به تجربه دینی پناه میبرد. و اعتقاد دارد یک حس دینی است که پایه و اساس الهیات مسیحی را تشکیل میدهد.
بارت کاملا این خودبنیادی و انسان محوری را رد میکند و خدا را از طریق خدا و مکاشفه او در مسیح قابل شناخت میبیند. او شناخت خدا را از خدا شروع میکند و اینکه خداست که به سراغ انسان میآید و در مقابل دین از هر نوع شکلش حتی دین مسیحیت را چیزی جز بتپرستی نمیداند.
بولتمن با بارت موافق است ولی دیدگاه بارت را ذهنیتر و عقلگریزتر میکند. بیش از حد تسلیم جهانبینی روشنگری و فلسفه اگزیستانسیالیستی میشود و مکاشفه خدا را خیلی درونی و باطنی میکند.
و بالاخره پاننبرگ که اعتقاد دارد باید نظریات بارت را عینیتر کنیم و آنها را عقلپذیرتر نمائیم. میگوید درست است که خدا خودش را آشکار کرده و شناسانده است ولی این مکاشفه خدا عینیت تاریخی دارد و قابل دفاع است و میتوان آن را به کرسی نشاند.
نتیجهگیری:
برای اینکه بتوانیم در دنیای امروزی درست زندگی کنیم باید این سیر اندیشه را بدرستی بشناسیم. حتی برای اینکه درست خدمت کنیم و درست شهادت بدهیم مهم است که بدانیم چگونه به اینجا رسیدهایم. سیر اندیشه به ما نشان میدهد که گذشته چراغ راه آینده است. تاریخ الهیات واقعا گوهرهای گرانقیمیتی را در اختیار ما قرار میدهد. اگر وارد شویم و سعی کنیم این گوهرها را استخراج کنیم آنها به شکلگیری الهیات مسیحی ایرانی کمک خواهند کرد و همه ما میخواهیم که این الهیات را بوجود آوریم.
تمام اندیشههایی که بررسی شد هنوز حرفهای مهمی برای گفتن دارند. هیچک را نمیتوان نادیده انگاشت. تمام این نظرات حتی با آنهایی که موافق نیستیم هر کدام حرفی برای گفتن دارند.
آینده الهیات چیست؟
آینده الهیات در ساخت و پرداخت شکلی از الهیات بارتی است. به نظر میرسد که الهیات روشنگری واقعا دورهاش به سر رسیده است. الهیات لیبرالی پایان یافته است. آنچه که در الهیات مطرح است شکل دادنهای تازه، و عوض کردن و تعدیل کردنها و رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت بارت است.
کلید موفقیت چیست؟
کلید موفقیت در خداشناسی متحد کردن فراباشندگی (transcendence) و درونباشندگی (immanence) است. یعنی از یک طرف خدا در تجربیات بشر روی زمین در طبیعت (درونباشندگی)، و از طرف دیگر از بیرون (فراباشندگی) به سراغ ما میآید . خدا از بالا میآید و خودش را آشکار میکند؛ و تجارب عقلی، اخلاقی، دینی عام انسان میتواند جلوهگاه درونباشندگی باشند. از نظر این نویسنده، اشکال بارت این بود که خواست در واکنشی که نشان داد همه اینها را دور بریزد. باید قبول کنیم هیچکدام به خودی خود ما را به خدا نمیرساند. همه اینها زمینهساز مکاشفه خدا هستند که در تاریخ عمل نجاتبخش خدا اتفاق میافتد؛ که نقطه اوجش به اعتقاد ما مسیحیان عیسی ناصری است. آنها فقط زمینه را میسازند ولی مکاشفه خدا از عالم بالا میآید. بالاخره ایمان مسیحی همه عرصههای حیات بشر را تحت تاثیر و نفوذ خویش میگیرد و نباید آن را به هیچ عرصه بخصوصی محدود کرد و عقل، اخلاق، تجربیات دینی، همه تحت تاثیر مسیحیت قرا می گیرند. الهیات متهورانه پاننبرگ که جهان مدرن و پسا مدرن را بیباکانه و به نام مسیح در حقیقت به چالش گرفته است؛ سزاوار توجه خاص است.