دیدهبانان – Watchmen
منصور برجی: فیلم «دیده بانان» فیلم جدیدی است از «زک اسنایدر». این کارگردان در فیلم قبلی خود، یعنی «۳۰۰» باعث رنجش بسیاری از ایرانیها شده بود و نوشتههای زیادی به تصویر ارائه شده از ایرانیان در جنگ با یونان اعتراض داشتند. فیلم جدید او، یعنی «واچمِن» یا «دیدهبانان» هم بر اساس یک کتاب افسانهای مصور (comic books) ساخته شده اما اینبار چندان بحثانگیز نبوده است. اکران این فیلم در آمریکا از ماه مارس ۲۰۰۹ آغاز شد.
داستان حول ابرقهرمانهایی میگردد که بازنشسته شده و زندگی عادی را در جامعه پیش گرفتهاند. اما وقایعی آنها را برای برقراری نظم جهانی وارد عرصه میکند. اما روایت ماجرا چندان امیدبخش نیست. از این ابرقهرمانها هم مقابله با بدکاران بر میآید و هم شرکت در مأموریتهای خلاف اخلاق دولتی. شخصیت و رفتاری متناقض از آنها سر میزند.
اما پیش از ورود به موضوع فیلم، شاید مناسب باشد اشارهای به ارتباط این فیلم با ما و با ایمان مسیحی داشته باشم.
حکایتگری
فیلمها از پیشرفتهترین اشکال داستانگویی، یا حکایتگری هستند. حکایتگریها نقش بسیار عمدهای در شکل دادن جهانبینی، هویت و حیات جوامع ایفا میکنند. ما اکثر اوقات خود را به شنیدن داستانها و حکایات میگذرانیم؛ از ماجراهای پیش پا افتادۀ روزمره گرفته تا داستانهایی که در قالب برنامههای تلوزیونی شاهد و شنوای آن هستیم. به اعتقاد کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz) انسانشناس آمریکایی، ‘فرهنگ مجموعه حکایتهایی است که ما دربارۀ خود به دیگران میگوییم’. تاثیر به سزای این حکایات بر خودآگاهی ما (یا اینکه خود را که میدانیم)، با توجه به نقش تعیین کنندۀ حکایات در شکل دادن دنیای ما، امری بدیهی و قابل تأمل است.
اهمیت این موضوع از آن رو است که اگر مسیحی قصد تعاملی مؤثر با دنیای پیرامونش را داشته باشد باید درک مناسبی هم از شیوه عملکرد این حکایات و چگونگی تأثیر آن بر انسانها داشته باشد. ما باید به «حکایت خودمان» یا «روایت خودمان» آگاه باشیم؛ به روایت کتابمقدسی از مبدأ و مقصد و جایگاه خودمان. تنها در این صورت است که خواهیم توانست از توافق یا تضاد این روایت با روایاتی که از جامعه به ما منتقل میشود پرده برداریم.
عامل ترس
یکی از شاخصههای عمده در فیلمهایی با ژانر مشابه «دیدهبانان»، عامل ترس است. کافی است به محتوای داستانهایی معروف این ژانر نگاهی داشته باشید تا متوجه یک یا چند موضوع نگران کنندۀ اجتماع بشوید. امیدها و آرزوهای اجتماع هم از همین دستهاند و میتوان ردپای آنها را در این فیلمها یافت. به اعتقاد پل تیلیش، متأله برجستهای که الهیات او به الهیات فرهنگ معروف است، «یکی از بهترین راههای درک هر فرهنگی تشخیص بزرگترین اضطرابها و بزرگترین امیدهای آن است.»
اشارۀ من اینجا به طور خاص به اضطرابهاست، زیرا فیلم دیدهبانان امید را چندان موضوع خود قرار نداده! راجر ایبرت، یک منتقدان پیشکسوت سینما در شیکاگو سان تایمز این فیلم را در باره زندگی در جهانی میداند “که امید از آن رخت بربسته است”.
فیلمها اغلب نشانگر خوبی از ترسهای خاص انسانها در هر دورهای هستند. موضوع بسیاری از فیلمهای ساخته شده در دهه پنجاه و شصت میلادی ترسی بود که مردم آن دوره از تاثیر مواد رادیواکتیو بر حیوانات و حشرات داشتند. دلیل آن هم روشن است؛ در این دوره، دنیا با پدیدۀ تازهای بنام انرژی هستهای و بمب اتمی آشنا میشد. طبیعی بود که عدهای هم نگران عوارض بالقوۀ این علم لجام گسیخته باشند. فیلم دیدهبانان تداعی کنندۀ همان ترس است.
کتاب مصور «دیدهبانان» در دهه هشتاد و در اوج جنگ سرد به بازار آمد و از محبوبیت برخوردار شد. محور این کتاب، واهمه جهانی از انفجار اتمی بود. شاید استقبال نسبی از فیلم دیدهبانان در سال ۲۰۰۹ نیز بیمناسبت نباشد. نگرانیهای موجود از دستیابی برخی کشورها به بمب اتمی را نمیتوان نادیده گرفت.
اما ربط این فیلم به شرایط امروزی ما را شاید بتوان در عامل دیگری جست. یکی از ترسهای عمده در این فیلم را میتوان در این پرسش خلاصه کرد: آیا میتوان به قدرتمندان و یا کسانی که بر مسند قدرت نشستهاند اعتماد کرد؟ آیا میتوان به دیدهبانان اعتماد کرد؟
پیش از «دیدهبانان» ابرقهرمانهایی چون سوپرمن، بتمن (Batman)، اسپایدرمن و غیره… افرادی قابل اعتماد بودند. در این فیلمها ابرقهرمانها به داد مظلومان رسیده و بدکاران را مجازات میکردند. ولی در کتاب مصور آلن مور، همه چیز مبهم، بدبینانه و تلخ است و در نتیجهگیری داستان خبری از این مثبتانگاری نیست.
برای بسیاری از آمریکاییهای دهه ۵۰ و ۶۰ میهنپرستی و حمایت از دولتشان دو عنصر هویتی بودند. بسیاری از مردم، چون ابرقهرمانهای فیلم «دیدهبانان» میخواستند استعدادها و تواناییهایشان را در خدمت دولت خود قرار دهند. اما فیلم دیدهبانان چنین مثبتانگاری را هم در مورد ابرقهرمانها و هم سیاستمداران زیر سوال میبرد. این روند به شکلی ادامه مییابد که بیننده قادر نیست مطابق معمول خود را با یکی از شخصیتهای داستان همانندسازی کند و در نتیجه دچار سردرگمی است.
در این فیلم انگیزه ابرقهرمانها مبهم و تیره است، آنها هم نقش قهرمان را ایفا میکنند هم نقش بزنبهادرهای غیرمسؤل و غیراخلاقی؛ هم محبوب هستند و هم منفور. سوال مطرح برای بیننده این است که آیا واقعاً سرنوشت جهان و بشریت در دستان یک مشت بهظاهر قهرمان است؟
چه کسی ناظر بر این ابرقهرمانهاست؟
سوالی دیگری که ذهن بیننده فیلم را به خود مشغول میکند این است که چه کسی ناظر این ابرقهرمانهاست؟ به عبارتی، دیدهبان این دیدهبانان کیست؟ آیا میتوانیم به انگیزههای آنها اعتماد کنیم؟ آیا میتوانیم به قدرت مطلقی که پاسخگوی کسی نیست، اطمینان کرد؟
فیلم اسپایدرمن تلاش داشت این نکته اخلاقی را به مخاطب خود منتقل کند که “با قدرت مسئولیت میآید و هر چقدر این قدرت بیشتر باشد مسئولیتش هم بیشتر”؛ اما در داستان «دیدهبانان» ما متوجه این واقعیت میشویم که اتفاقاً قدرتمندان مدام غیرمسئولانه عمل میکنند!
این نکته سوالهای فلسفی بسیاری را در پی میآورد که با شرایط امروزی ما مناسبت دارند. در بحران اقتصادی اخیر دنیا انگشت اتهام به سوی کسانی دراز شد که ظاهراً مسئول حفظ امنیت اقتصادی دنیا بودند. بانکهایی که باید امین مردم و حافظ ثبات اقتصادی میبودند در پی سود بیشتر، کشورهای بسیاری را تا سرحد ورشکستگی اقتصادی بردند. امروزه بسیاری از اقتصاددانان میپرسند، چه کسی بر آنها نظارت میکرد؟ روشن است که اعتماد جهانیان به کسانی که در مسند قدرت نشستهاند فرو ریخته است. در جایی که تصور انسانها این است که به هیچ قدرتی بالاتر از خودشان پاسخگو نیستند، آیا سوءاستفاده از قدرت امری ناگزیر نیست؟ همین پرسشها در مورد سیاسیون و زمامداران امور نیز صادق است. در مقیاس کوچکتر میتوان همین پرسشها را به نحو دیگری در مورد مدیریت کلیسایی هم مطرح کرد، تا از وقایع تلخ جلوگیری شود.
کتابمقدس اما خدایی را مینمایاند که داوری عادل بوده و انگیزههای او غیر قابل ملامت هستند. او لایق و شایسته اعتماد ماست، زیرا هم شخصیت خود را بر ما نمایانده و هم در نیکویی و محبت پیشقدم شده است. صلیب مسیح بزرگترین یادآور انگیزههای خداست. او زمانی که ما هنوز دشمنان بودیم، مسیح را به خاطر ما داد.
اگر تا به اینجا اشارهای به اضطرابهای موجود در روایتها داشتیم، بد نیست با سخنی از امید این نوشتار را به پایان برسانیم. لطفاً مزمور ۸۲ را مطالعه فرمایید. در این مزمور، نویسنده صحنهای را به تصویر میکشد که در آن خدا حکمرانان زمین را جمع کرده و بر آنها داوری میکند. در این «روایت»، آنانی که بر مسند قدرت نشستهاند مورد عتاب و سرزنش خدا قرار میگیرند چرا که از شرارت طرفداری کرده و مظلومان و فقیران را دادرسی نکردهاند.
بله، امید ما به خدایی است با دلی پاک. خدایی که نیت و انگیزهاش نه فقط نیکو، بلکه تعریف نیکی است. امید ما بر این استوار است که چنین کسی «دیدهبان» ماست.