زشتیهای دنیا بیشتر بود اگر آدمی بر آنها دیده بسته بود.
اما آدمی چارهساز است.
بر این پرده اکنون نقشی از یک زشتی، و دیدی از یک درد خواهد آمد،
که دیده بر آن بستن دور است از مروت آدمی.
این زشتی را چاره ساختن، به درمان این درد یاری گرفتن، و به گرفتاران آن یاری دادن
مایه ساختن این فیلم و امید سازندگان آن بوده است.
جزام و جزامی
«جزام» در کتابمقدس تنها شامل بیماری جزامی که ما امروز میشناسیم نبود بلکه به انواع مختلفی از بیماریهای پوستی اطلاق میشد. از ایام قدیم، بیم زیادی به واگیردار بودن این بیماریها میرفت و در نتیجه مبتلایان به جزام و این بیماریهای پوستی، جزء مطرودان اجتماع به حساب میآمدند. آنها در محدودهای خارج از شهر و آبادی در حالتی شبیه قرنطینه به سر میبردند؛ یا خوب میشدند، یا همان جا در انزوا میمردند.
در برخی کشورها این افراد را به جزیره یا دهکدهای مخصوص آنها میفرستند. معادل «جزام» در فارسی عامیانه، برخی نواحی، کلمه «خوره» است! تصور کنید که چه برخوردی با صاحب خوره یا جزام میشد. افراد سالم اجتماع از جذام میترسند و جذامی را مورد بی مهری قرار میدهند. در مجموع، به این دلایل، کلمه «جزامی» کلمهای هولناک بود.
البته این مشکل در روزگار ما به مدد روشهای درمانی و داروی مؤثر رفع شده است. سازمان بهداشت جهانی سال ۲۰۰۰ میلادی را سال حذف جذام در دنیا اعلام کرد. هر چند درصد کمی از مردم جهان هنوز هم از این بیماری رنج میبرند اما در صورت دسترسی به امکانات بهداشتی و درمانی جزام قابل درمان است.
فروغ و شاهکارش
در سال ۱۳۴۱ فروغ فرخزاد، شاعره معروف ایرانی، فیلم کوتاهی در مورد جزامخانه «بابا باغی» در نواحی تبریز ساخت. فروغ در روایتگری این فیلم از آیات کتاب مقدس، به ویژه از کتاب ایوب و مزامیر به فراوانی بهره گرفت. وی این فیلم را به سفارش انجمن کمک به جذامیان و با حمایت ابراهیم گلستان ساخته است. فروغ، در طی ۱۲ روز زندگی در جذامخانه، موفق شد با جلب اعتماد جذامی ها، دوربین سلیمان میناسیان را تا حد ممکن به آنها نزدیک کرده و از لحظه های عادی و روزمره تا لحظات استثنایی زندگی آنها مثل عروسی، آرایش کردن، شیر دادن بچه، نماز خواندن و دعا کردن آنها فیلم بگیرد.
منتقدان سینما امروز از فیلم «خانه سیاه است» به عنوان یک اتفاق بزرگ در سینمای ایران یاد میکنند. هر چند در زمان نمایش اولیه اش در ایران، مورد بی مهری منتقدان سینمایی آن روزگار قرار گرفت اما نمایش خانه سیاه است در خارج از ایران بسیار موفق بوده و در سالیان اخبر جوایز معتبری را به خود اختصاص داده است. برخی از منتقدان سینما آن را «اثری تغزلی و عمیقا انسانی» یا «شاهکار» خواندهاند.
محمد تهامینژاد، محقق و مورخ سینمای ایران در مقاله اش با عنوان “پیوند خاص به عام در نماهای بسته”، به تشریح لایههای گوناگون فیلم فروغ یعنی لایه های گزارشی، نمادین و گفتمان یأس و خشم در بافتی شاعرانه، پرداخته است.[۲] به نوشتۀ تهامی نژاد، جذامخانۀ بابا داغی تبریز، این فرصت را در اختیار فروغ قرار میدهد تا گفتمان تازهای را دربارۀ شرّ و سرنوشت بشر در قالب آیههای کتاب مقدس پیبگیرد. اشاره های فروغ به مفاهیم نور و ظلمت و خانه ای که سیاه است در این قالب مفهوم تر است.
نقش مسیحیان در خدمت به جزامیان باباباغی
جزامخانه یا آسایشگاه بابا باغی، در سال ۱۳۱۲ تاسیس شد و خیلی زود جمعیت هفتاد و پنج نفری جزامیان آن زیاد شد، چون از شهرهای مختلف ایران جزامیان را به این مرکز آوردند تا باقیمانده عمر خود را در آرامش سپری کنند. در همان سالها حصارى به ارتفاع ۳ متر و عرض یک متر دور «بابا باغى» کشیده بودند که آن را بیشتر به قلعه شبیه کرده بود تا آسایشگاه. دلیل آن هم هراسی بود که مردم از بیماران جذامى داشتند.
اولین پزشک داوطلب خدمت به جزامیان در همان آسایشگاه «بابا باغی» تبریز یک پزشک مسیحی فرانسوی به نام «دکتر آلفونس داوید» بود. دکتر آلفونس داوید، که در این شهرک دورافتاده ساکن شد، به فاصله چند سال الهام بخش پزشکان ایرانی شد به طوری که طبق گفته دکتر محمدحسین مبین، پزشکی که به دلیل نیم قرن فعالیت در این آسایشگاه به «پدر جذامیان» شهرت یافته است، آشنایی با دکتر داوید، او را به سوی فعالیت در این مرکز تشویق کرد.
بعدها نیز بسیاری از پرستاران این آسایشگاه را راهبههای کاتولیک فرانسوی و لبنانی تشکیل میدادند. بر اساس گزارشی که در روزنامه دولتی ایران در مرداد ماه ۱۳۸۶ منتشر شد، [۳]«اینک در محل پرورشگاه بیمارستان مجهزی با اتاقهای عمل، آزمایشگاه _ فیزیوتراپی _ درمانگاه چشم و گوش و حلق و بینی _ دندان پزشکی _ رادیولوژی به وجود آمده و تحت نظارت خواهران مسیحی فابیولا _ جوزپینا _ مریم _ خواهر سلمی به بهترین نحو اداره می شود و با همکاری برادران مسیحی دکتر فراسنوافیوال و برادر سیلیوا و آقای دکتر منصور اشرفی جراح اورتوپد، آقای دکتر هادی زاده متخصص چشم، آقای دکتر علیرضا خرمی فر در خدمت جذامیان کشور قرار گرفته است.»
در اغلب کشورهای دنیا، مسیحیان اداره کننده جزامخانهها هستند و با آنها در تماس هستند. گفته میشود کلیسای تایلند تماماً از ایمان آوردن جزامیانی شروع شد که مسیحیان برای آنها بیمارستان احداث کردند و به درمان آنها پرداختند. در نتیجه بسیاری از آنها نیز به مسیح ایمان آوردند.
۱. پرویز جاهد، «خانه سیاه است»: قبل و بعد از مرگ فروغ فرخزاد، بیبیسی فارسی
۲. فروغ فرخزاد و سینما، غلام حیدری، ۱۳۷۷.
۳. مهرداد خوشکار مقدم، روزنامه ایران، شماره ۳۶۹۷ به تاریخ ۴ مرداد ۱۳۸۶، صفحه۲۰. (اینجا) و (اینجا)