فرودین آمـــد ز راه و نغــمه ها بـسیار گشت
چـهــچـه بلـبل شـنـیدن در چـمـن تکـــرار گشت
جای خود را چون بداد این ماه بر اردیبهشت
بــوی عطــر گــــــل دوای بـلـبل بـیــمار گشت
آفــتــاب رحـمـتــش پــرتـو فـتـاد و فـیـض داد
جان و دل از بهر فیضش باده سرشار گشت
پــور یزدان چون صلیب هـر گناهی را گرفت
جـان بـداد و مـرد و مـا را سـمبـل ایـثـار گشت
چون درختان در دی و بهمن بخواب ناز رفت
در بهار همچون گلستان زنده و بیدار گشت
با قیامش قید و بند از پای هر انسان برید
طاعتش چون راحت از هر زحمت و آزار گشت
کائـناتی را که آدم شد ز وصـفـش نا امید
در قیامـش باز کرد و کاشـف اســرار گشت
با قیام او عجـب نـوروز شد هــر روز ما
در کلام فیض بخـشـش روز نو اخبار گشت
روز نــو یعنی حیا ت نــو که باشد در مسیح
این حیات از بهر ما چون روغن عــطار گشت
کشیش سپهر – مشهد، بهمن ماه ۱۳۶۱