اعتقادات کلیسای کاتولیک
کلیسای کاتولیک بهلحاظ اعتقادی، پایبند به تمام اصول بنیادین مسیحیت است، اصولی نظیر وحدانیت خدا و تثلیث، پسر خدا بودن عیسی مسیح، ولادت او از مریم باکره، مرگ کفارهکننده و قیام مبارک او، نجات صرفاً بهواسطه کفاره مسیح، بازگشت او و روز قیامت. اعتقاداتی که در کلیسای کاتولیک وجود دارد اما در هیچیک از شاخههای مذهب پروتستان یافت نمیشود، بهطور خلاصه به شرح زیر است.
۱- جایگاه پاپ
یکی از مهمترین اصول اعتقادی کلیسای کاتولیک مربوط میشود به جایگاه و مقام پاپ. توجه به این نکته حائز اهمیت است که طبق اعتقادات کلیساهای کاتولیک و ارتودکس و سایر کلیساهای سنتی، اسقفان جانشینان مستقیم رسولان میباشند و از اقتدار ایشان برخوردارند. مجمع اسقفان از میان خود یکی را بر میگزینند تا نفر اول از میان اسقفان برابر باشد و امور کلیسا را رهبری کند. بهعبارت دیگر، پاپْ خودْ نیز اسقف است، اما نفر اول از میان اسقفان برابر. پاپ قصورناپذیر به شمار میآید، یعنی آنچه او به اتفاق سایر اسقفان، یا بهتنهایی از مسند خلافت (ex cathedra) اعلام میدارد، برای مؤمنین کاتولیک الزامآور است و جزو اصول اعتقادی جزمی محسوب میشود. پاپ رئیس مجمع اسقفان و مقام رسمی تعلیمی است (Magisterium). پاپ جانشین مستقیم پطرس رسول تلقی میشود.
۲- جایگاه حضرت مریم
تنها اشارهای که در کتابمقدس به تکریم مریم به عمل آمده، لوقا ۱: ۴۱-۴۵ میباشد. جز این، ذکری از رفعت مقام مریم مشاهده نمیشود. اما از حدود قرن دوم، و خصوصاً قرن سوم میلادی، پدران کلیسا از طریق قیاس و استنتاجات فلسفی، مقامی والا برای او قائل شدند و تکریم او رواج یافت. در این میان، بعضی از پدران کلیسا لقاح او را مطهر اعلام داشتند و گفتند که نطفه مریم از لحظه نخست، از گناه اولیه آدم و حوا تطهیر شد تا ظرف مقدسی باشد برای انتقال “کلمه خدا” به جهان. بدیهی است که چنین تفکری در آغاز به این منظور نبود که جایگاهی استثنایی صرفاً برای شخص او قائل شوند، بلکه قصد این بود که این نظر عنوان شود که “کلمه خدا” نمیتوانسته از طریق ظرف یا مجرایی آلوده به گناه تجسمیافته باشد. این آموزه را “لقاح مطهر” مینامند و بهتدریج مقبولیت عام یافت.
آنچه مسلم است، این است که در قرن پنجم میلادی، مناقشه نستوریوس بر سر دو طبیعت الهی و انسانی مسیح دقیقاً از عنوانی سرچشمه گرفت که در کلیساها برای مریم به کار میرفت، یعنی عنوان “حامل خدا”.(۱) نستوریوس که اسقف شهر قسطنطنیه بود، در نیمه اول قرن پنجم به کاربرد این عنوان اعتراض کرد و به جای آن کاربرد عنوان “مادر مسیح” را پیشنهاد نمود. این پیشنهاد با اعتراض عدهای دیگر از اسقفان مواجه شد که میگفتند از آنجا که مسیح خدا است، لذا ایرادی بر عنوان “حامل خدا” (یا مادر خدا) وارد نیست. از این مناقشه بود که اعتقادنامه معروف کالسدون پدید آمد که امروزه برای همه مسیحیان از هر فرقه و کلیسایی الزامآور است. لذا کلیساها به کاربرد عنوان “حامل خدا” ادامه دادند. از همان دورهها رسم شد که در نیایشها، از مریم، “مادر خدا” تکریم به عمل آید. این تکریم در طول زمان، تبدیل شد به پدیدهای که چندان از پرستش فاصله نداشت، طوری که در بعضی از کلیساهای کاتولیک، بههنگام تکریم مریم، کلمات و اصطلاحاتی به کار میرود که برای یک مسیحی پروتستان عین همان اصطلاحاتی است که برای پرستش خدا مورد استفاده هستند. گرچه یک کاتولیک یا ارتودکس آگاه میداند که پرستش تنها مختص خدا است، اما متأسفانه عامه کاتولیکها گاه تمایزی میان این دو قائل نمیشوند.
کاتولیکها معتقدند که مریم، مادر کلیسا است و کلیسا را در دامن خود پرورش میدهد. او ملکه رسولان و آسمان تلقی میشود. همچنین، از آنجا که او مادر مسیح بوده، برای او نقشی بسیار مهم در تدبیر نجات قائلاند.
عقیده دیگری که از قرن چهارم مطرح بوده، صعود جسمانی مریم به آسمان میباشد. بعضی از پدران کلیسا بر این باور بودند که پیکر مقدس مریم، “حامل خدا” نمیتوانسته پس از مرگ دچار همان فسادی شده باشد که جسد هر انسان دیگری دچارش میشود. لذا این اعتقاد نتیجه شد که پیکر پاک او پس از مرگ، بههمراه روح او، به آسمان برده شد. کاتولیکها روز ۱۵ ماه اوت را به مناسبت عید عروج مریم جشن میگیرند. پاپْ پیوس دوازدهم، در سال ۱۹۵۰ میلادی، عروج جسمانی مریم را رسماً اصلی جزمی اعلام داشت.
۳- جایگاه قدیسین
کاتولیکها و سایر کلیساهای سنتی، از قدیسین طلب شفاعت میکنند، زیرا معتقدند که دعای ایشان در اثر شایستگیهایی که در زندگی زمینی خود کسب کردند، از تأثیر بیشتری برخوردار است. طبق شهادت نوشتههای پدران اولیه کلیسا، مسیحیان از همان قرن دوم از قدیسین طلب دعا و شفاعت میکردهاند. در میان قدیسین، شهیدان جایگاه خاصی داشتند، و طبعاً استیفان در این میان از مقام خاصی برخوردار بود.
۴- ماهیت عشاء ربانی
کلیساهای کاتولیک و ارتودکس پس از قرنها تفکر و مشورت، در حوالی نیمه دوم قرون وسطیٰ، این اعتقاد را پذیرفتند که نان و شراب در مراسم عشاء ربانی، بهطور واقعی و فیزیکی تبدیل به بدن و خون مسیح میشود، طوری که وقتی کشیش دعای لازم را برای این عناصر ادا کرد، آنچه که ظاهراً نان و شراب به نظر میرسند، واقعاً تبدیل میشود به بدن و خون مسیح. این عقیده را “تبدل جوهر”(۲) مینامند. مارتین لوتر، پیشگام نهضت اصلاحات و بنیانگذار کلیسای لوتری، این عقیده را رد کرد، اما عقیدهای نه چندان متفاوت را مطرح ساخت که به “همجوهری”(۳) معروف است. بنا بر نظر لوتر، با دعای کشیش، بدن و خون مسیح بر نان و شراب قرار میگیرند، طوری که مؤمنین عملاً بدن و خون مسیح را میخورند. سایر شاخههای پروتستان این نظر لوتر را نمیپذیرند.
۵- جایگاه آیینهای هفتگانه مقدس
کلیسای کاتولیک به هفت آیین مقدس اعتقاد دارد که بعداً به شرح آنها خواهیم پرداخت. این کلیسا گرچه معتقد است که نجات انسان تنها بهواسطه کفاره و قیام عیسی مسیح میسر شده، اما مسیح مقرر کرده که فیض نجات از طریق این آیینها به انسان انتقال یابد. لذا اگر کسی به مسیح ایمان آورد، اما این آیینها را در کلیسا بهجا نیاورد، از نجات برخوردار نمیگردد.
۶- جایگاه شورای اسقفان
اصول اعتقادی و آداب نیایشی کلیسای کاتولیک دچار تغییر نمیگردد و ثابت است، مگر آنکه شورایی متشکل از اسقفان کاتولیک سراسر جهان به دعوت مقام پاپ تشکیل گردد تا به موضوع خاصی رسیدگی کند. در طول تاریخ، شوراهایی از این دست برگزار شده که آخرین آنها، شورای واتیکان دوم بود که بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ برگزار شد و تغییراتی اساسی در نگرشهای این کلیسا و رسوم عبادتی آن داده شد. در پی این شورا بود که اجازه داده شد نماز کلیسایی بهجای زبان لاتین به زبان مردم هر منطقه اجرا شود.
آیینهای کلیسای کاتولیک
بر خلاف کلیساهای پروتستان که قائل بر دو آیین مقدس هستند (تعمید و عشاء ربانی)، کلیسای کاتولیک هفت آیین را مقدس و لازمالاجرا و وسیله انتقال فیض الهی میداند. در ادبیات کلیسای کاتولیک ایران، این آیینها را “راز مقدس” مینامند (از کلمه یونانی “میستریون” به معنی راز). این هفت آیین به شرح زیر میباشند.
● غسل تعمید. در کلیسای کاتولیک نوزادان را میتوان تعمید داد. تعمید گام اول در جهت ورود به قلمرو نجات میباشد. این آیین با ریختن آب بر سر تعمیدخواسته و به نام تثلیث مقدس صورت میگیرد. کلیسای کاتولیک تعمید سایر کلیساها را به شرط اینکه به نام تثلیث و با نیتی اصیل صورت گرفته باشد به رسمیت میشناسد.
● تأیید. کودکانی که تعمید میگیرند، بههنگام رسیدن به بلوغ فکری، دوره تعلیمات دینی را طی میکنند و سپس طی مراسمی، با روغن مقدس به نشانه تعمید روحالقدس تدهین میگردند و رسماً به کلیسا پذیرفته میشوند و میتوانند در آیین عشاء ربانی شرکت کنند. کسانی که در کودکی تعمید یافتهاند، فقط پس از انجام آیین تأیید میتوانند در عشاء ربانی شرکت کنند.
● عشاء ربانی. این آیین، قلب نماز کلیسایی را در کلیسای کاتولیک تشکیل میدهد. در مورد نگرش این کلیسا به ماهیت این آیین در قسمتهای قبل توضیح دادهایم.
● توبه و مصالحه. از آنجا که مؤمنین دچار لغزشهای سهوی یا عمدی میشوند، برای توبه و مصالحه با خدا و کلیسایش، باید نزد کشیش به گناهان خود اعتراف کرده، از آنها توبه کنند. کشیش ضمن اعلام مغفرت با فرمولی خاص، میتواند راهی برای جبران گناه برای شخص تعیین کند، نظیر گرفتن روزه یا دادن صدقه یا نظایر اینها.
● تدهین بیماران. طی این آیین، برای بیماران دعا میشود و ایشان با روغن مقدس تدهین میگردند. این آیین به شکلی خاصی برای محتضرین انجام میشود.
● انتصاب. انتصاب خادمین به منصبهای مختلف در سلسله مراتب کلیسایی، یک آیین مقدس است. طی آن، پاپ، اسقفان، کشیشان، و شماسان به خدمت منصوب میگردند.
● ازدواج. در کلیسای کاتولیک و سایر کلیساهای سنتی، ازدواج امری است مقدس و یک آیین به شمار میرود. از این رو، فسخ آن امکانپذیر نیست، مگر با رأی و تصویب هیأت خاصی در کلیسا.
شیوه اداره کلیسا
کلیسای کاتولیک از طریق یک سلسله مراتب هرمی اداره میشود. در رأس هرم، مقام پاپ قرار دارد. پاپ یکی از اسقفان است که به رتبه اسقف اول از میان اسقفان برابر منصوب میگردد. اسقفان در سراسر جهان با پاپ همکار هستند و او را مظهر وحدت خود به شمار میآورند. هر اسقف ناظر بر کلیساهای یک منطقه است. تحت نظارت هر اسقف تعدادی کشیش خدمت میکنند. کشیشان مسؤول امور روحانی و شبانی یک کلیسا هستند. در هر کلیسا یک یا چند شماس به کشیش یا کشیشان آن کلیسا کمک میکنند. برگزاری آیین عشاء ربانی مختص کشیشان و اسقفان است و شماسان مجاز به اجرای این آیین نیستند. روش تعیین خادمین انتصابی است، نه انتخابی از سوی جماعت.
کاردینال بودن یک مقام روحانی نیست، بلکه صرفاً مقامی است اداری. پاپ از میان اسقفان، عدهای را که واجد مهارتهای اداری هستند انتخاب میکند تا او را در اداره امور مسند پاپی کمک کنند. لذا کاردینالها بهلحاظ منصب روحانی از سایر اسقفان برتر نیستند. امتیاز آنان صرفاً این است که مستقیماً با پاپ در زمینه امور اداری کار میکنند.
تحولات ریشهای بعد از شورای واتیکان دوم
بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ جلساتی به ابتکار پاپ ژان سیزدهم با حضور اسقفان کلیسای کاتولیک از سراسر جهان تشکیل شد که شورای واتیکان دوم نام گرفته است. این شورا تحولاتی ریشهای در کلیسای کاتولیک به وجود آورد، طوری که اگر بگوییم کلیسای کاتولیک بعد از این شورا تفاوت چشمگیری با پیش از آن، خصوصاً با قرون وسطیٰ یافته، اغراق نکردهایم. در نتیجه این شورا، نحوه برگزاری مراسم نماز کلیسایی تغییر کرد و زبان محلی هر کشور جای زبان لاتین را گرفت و اعضای عادی کلیسا نیز در اجرای این مراسم شرکت داده شدند. همچنین کلیسای کاتولیک سایر مسیحیان را به رسمیت پذیرفت و ایشان را “برادران جداشده” خود خواند. همچنین رابطه کلیسا با ادیان غیر مسیحی نیز تعریف شد. در ضمن، شورای اسقفان از اهمیت خاصی در تصمیمگیریها برخوردار گردید. در پی این شورا، کلیسای کاتولیک با کلیساهای ارتودکس مصالحه کرد و تکفیری را که حدود هزار سال پیش از آن اعلام شده بود لغو کرد. همچنین تماسهای بسیار نزدیکی با کلیساهای لوتری، انگلیکن، و متودیست و سایر کلیساها در جهت ایجاد اتحاد برقرار گردید.
کلیساهای ارتودکس و کلیساهای شرق
کلیساهای ارتودکس
آنچه که معمولاً کلیسای ارتودکس نامیده میشود، بر خلاف کلیسای کاتولیک، از انسجام و یکپارچگی اداری برخوردار نیست. از دیرباز، چهار مرکز مهم وجود داشت که همگی جزو کلیساهای ارتودکس به شمار میآیند و با یکدیگر پیوند دارند. این چهار مرکز عبارتند از اسقفنشین قسطنطنیه، اسقفنشین انطاکیه، اسقفنشین اورشلیم، و اسقفنشین اسکندریه. به این چهار مرکز سنتی یا تاریخی، باید کلیساهای ارتودکس روسی، بلغاری، صربی، رومانی، و یونانی را اضافه کرد. در واقع، کلیسای ارتودکس مانند چتری است که چندین تشکیلات کلیسایی مستقل را در بر میگیرد. همین امر در مورد کلیساهای پروتستان نیز صادق است که بهموقع به شرح آن خواهیم پرداخت. تعداد کل پیروان کلیساهای ارتودکس احتمالاً بالغ بر یکصد و پنجاه میلیون نفر است. با مهاجرتهایی که در یکی دو قرن گذشته صورت گرفته، امروزه پیروان مذهب ارتودکس در اکثر کشورهای غربی نیز یافت میشوند.
کلیساهای ارتودکس بهلحاظ اعتقادی بسیار شبیه به کلیسای کاتولیک میباشند، و تنها بر سر چند مسأله جزئی با هم اختلاف دارند که در بخشهای قبل به آنها اشاره کردیم و در اینجا از تکرار آنها خودداری میکنیم.
آیینهای کلیساهای ارتودکس نیز عیناً همان آیینهای کلیسای کاتولیک است که قبلاً به آنها اشاره کردیم.
کلیساهای ارتودکس اغلب کلیساهای ملی هستند و هر یک بهوسیله اسقف اعظم یا پاتریارخ خود اداره میشوند. نظام اداری این کلیساها نیز مانند کلیسای کاتولیک، مبتنی است بر سلسه مراتب اسقف، کشیش، و شماس.
سایر کلیساهای شرق
در شرق، علاوه بر کلیساهای ارتودکس، چند کلیسای مستقل دیگر نیز وجود دارد که عموماً بعد از مناقشه نستوریوس و شورای کالسدون اعلام استقلال کردند. این کلیساها عبارتند از:
● کلیسای ارمنی کلیسایی است ارمنیزبان و مرکز آن در شهر اجمیادْزین در ارمنستان است. این کلیسا پیرو دیدگاه مونوفیزیتی است.
● کلیسای شرق آشور که بازمانده کلیسای قدیم امپراطوری ساسانی است. پیروان این کلیسا در طول تاریخ، در ایران و عراق امروزی ساکن بودهاند، گرچه در دهههای اخیر، بسیاری از آنان به غرب مهاجرت کردهاند.
● کلیسای سوریه یا کلیسای یعقوبی (به نام بنیانگذارش که یعقوب بارادای نام داشت)، کلیسایی است مونوفیزیتی. مرکز آن در شهر انطاکیه است که امروز در ترکیه واقع است.
● کلیسای قبطی، کلیسای ملی مصر است و مونوفیزیتی میباشد. حدود یکدهم جمعیت مصر پیرو این کلیسا میباشند.
● کلیسای اتیوپی نیز کلیسایی ملی و مونوفیزیتی میباشد. بیش از نیمی از جمعیت اتیوپی پیروی این کلیسا هستند.
باید توجه داشت که همه کلیساهای شرق که در بالا ذکرشان آمد، در اثر استیلای اسلام رشد کمی و کیفی نکردند.
پی نوشت:
۱. عنوان “حامل خدا” اصطلاحی است که در کلیساهای یونانیزبان به کار میرفت (به یونانی: “تئوتوکوس”). نستوریوس پیشنهاد کرد که بهجای آن، از عنوان “کریستوتوکوس” استفاده شود، یعنی “حامل خدا”. کلیساهای لاتینیزبان، بهجای اصطلاح یونانی “حامل خدا”، اصطلاح لاتینی “مادر خدا” را به کار میبرند.
3.Consubstantiation
فصل دوم از کتاب «مسیحیت و کلیساهای آن»، به قلم آرمان رشدی، دیماه ۱۳۸۸- ژانویه ۲۰۱۰